ز اين پس جهت سهولت دسترسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن 360 نظر قبلي به لينكهاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.
=================================
380
روزنامه ملت ما:
http://www.mellatonline.net/index.php/thought/54-gozaresh/25408-1391-07-01-11-03-17
...-مهر91
من او: باباجون سر گوسفند سياه را به علي نشان داد... اما سرسياه با چشمهاي باز به لاشه سمت راستي خيره شده بود. - ميبيني ؟غرق تماشاست. - اما به سمت راستي نگاه ميكنه. شما گفتي طرف چپي مال منه. - هيچ سري به خودش نگاه نميكنه. هميشه به رفيقش، به تن رفيقش نگاه ميكنه. اين اول لوطي گريه. تنها بنايي كه اگر بلرزد محكمتر ميشود، دل است. دل آدميزاد... بايد مثل انار چلاندش... تا خوب شيرهاش در بيايد. امّا علي از رو نرفت. نشست و آرام براي خود زمزمه كرد: «مه تاب» تهِ دلش دوباره لرزيد. دوباره زمزمه كرد، دوباره لرزيد. خوشحال بود كه در دلش چيزي دارد كه ميتواند بلرزاندش. حالا او هم براي خودش چيزي، رازي، يا كسي داشت!»- آدم و حيوان فقط در خنديدن توفير ميكنند.
=================================
379
روزنامه همشهری: «من او»؛ رضا امیرخانی
http://www.hamshahrionline.ir/details/185598
...-مهر91
کتاب > نویسندگان و مولفان- رضا امیرخانی موفقترین نویسنده از نویسندگان دهه 50 یا بهعبارت دیگر، نویسندگان جنگندیده ادبیات جنگ است.
او سال1352 به دنیا آمده. یعنی پایان جنگ 15ساله بوده؛ نه آنقدر بزرگ که بتواند سلاح بردارد و نه آنقدر کوچک که چیزی یادش نماند. امیرخانی هم مثل کاتب و بنیعامری، خیلی زود کارش را شروع کرد و خیلی زود هم به شهرت رسید. این نویسنده که از بچههای سازمان استعدادهای درخشان است، در دبیرستان علامه حلی تهران درس خوانده و فارغالتحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف است. او مدتی سردبیری سایت لوح، ارگان نویسندگان ادبیات پایداری را برعهده داشت و از سال۸۴ تا ۸۶ یعنی 32تا 34سالگی، رئیس هیأت مدیره انجمن قلم ایران بود.
اما آنچه امیرخانی را به نویسندهای موفق تبدیل میکند، اینها نیست. امیرخانی خیلی زود در 26سالگی، پس از انتشار رمان موفق «من او» طرفداران پرشماری برای خود فراهم آورد و آنطور که میگویند تاکنون بیش از 500هزار نسخه از کتابهای او به فروش رسیدهاست. البته موفقیتهای امیرخانی حتی پیش از من او آغاز شده بود. رمان اول او «ارمیا» که در 22سالگی منتشر کرد، جایزه 20سال ادبیات داستانی را بهدست آورد و نام او را در کنار نویسندگان بسیار باسابقهتر و بزرگتر قرار داد. موفقیت این دو رمان باعث شد بعد از آن هم نام امیرخانی همواره با فروش زیاد همراه باشد، هرچند که کارهای او از نظر مفاهیم ارزشی و نگاه از نزدیک به جنگ، شباهتی به آثار نویسندگانی چون دهقان و قیصری ندارد. در واقع نوشتههای امیرخانی بیشتر به سبب تکنیکهای ساختاری و فرم روایت مدرن و جذاب، مخاطبانش را جذب میکند تا مفاهیم و محتوا. مجموعه داستان «ناصر ارمنی» دومین اثر امیرخانی است که در سال۱۳۷۸ یعنی همزمان با من او منتشر شد.
«از به»، «بیوتن» و «قیدار» کارهای داستانی دیگر امیرخانی هستند. اما ازجمله ویژگیهای کموبیش خاص امیرخانی، علاقه به کارهای غیرداستانی است. سفرنامه «داستان سیستان»؛ حواشی مسافرت رهبری به استان سیستان و بلوچستان، «نشت نشا»؛ مقالهای بلند درباره پدیده مهاجرت، «سرلوحهها»؛ گزیدهای از یادداشتهای سایت لوح، «نفحات نفت»؛ جستاری در فرهنگ مدیریت نفتی و سفرنامه «جانستان کابلستان»؛ یادداشتهای سفر به افغانستان، کارهای غیرداستانی او هستند.
=================================
378
سپیدار: حرفی برای گفتن ندارم!
http://spedar.blogfa.com/post/43
مریم-شهریور91
گاهی اوقات حکایت قلم من مثل فصل نهم کتاب من او امیرخانی میشه
سفید سفید یک فصل با کاغذهای سفید
حالا قلم منم همینجوری شده چیزی نمینویسه
وقتی خبر هتک حرمت به پیامبرش میشنود!
چیزی هست که بگم؟؟
گاهی چیزی برای گفتن ندارم هیچ چیزی برای گفتن ندارم
=================================
377
خبرگزاری پانا: زهیر توکلی: آیا در ادبیات فارسی رمان عرفانی داریم؟
http://new.pana.ir/Pages/News-1336.aspx
زهیر توکلی-شهریور91
زهیر توکلی- نویسنده- از نگارش کتابی پیرامون رمانهای عرفانی خبر داد و به خبرنگار فرهنگی پانا گفت: یکی از پرسشهایی که همیشه در ذهنم وجود دارد این است که آیا ما در صد سال اخیر رمان عرفانی داشتهایم؟ بر همین اساس در حال تحقیق و نگارش کتابی در این رابطه هستم.
توکلی ادامه داد: برای نگارش این کتاب که بخشهایی از آن به پایان رسیده آثار برخی از نویسندگان که رگههایی عرفانی در نوشتههایشان وجود دارد را مورد بررسی قرار دادهام.
این نویسنده تصریح کرد: برای این کتاب مقدمهای در نظر گرفته و نوشتم که در آن نسبت رمان با عرفان در زبان فارسی مطرح میشود و چگونگی پرداختن به عرفان و شخصیتپردازی در این آثار مورد بررسی قرار میگیرد.
توکلی گفت: مصطفی مستور، تورج زاهدی و رضا امیرخانی از جمله نویسندگانی هستند که تا کنون آثارشان در این کتاب از منظر عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.
=================================
376
خبرانلاین: از بامداد خمار و جاسوسی در حزب تا رازهای زیبایی و پایی که جا ماند+جدول
http://www.khabaronline.ir/detail/240853/culture/book
...-شهریور91
از پرفروشترین کتابهای هفته ی دوم شهریور91
قیدار، افق
پرفروشترین رمان سال که بازگشتی به دوران لوطیگری است و از اردیبهشت تاکنون 6 بار تجدید چاپ شده
من او، افق
یک رمان عاشقانه و خواندنی که بیش از 25 بار تجدید چاپ شده و هنوز هم مخاطب دارد
ساکنان تهران برای تهیه این آثار کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.
=================================
375
حس پنهان: پس اسمش دل است ... همان که باید بلرزد .. !
http://leylietanha.blogfa.com/post-115.aspx
شاید یک عاشق-شهریور91
سرت را دوباره با همان "من او" ی امیرخانی گرم کردی اما چیزی نفهمیدی
گذاشتیش کنار .. حالت که سر جا آمد دوباره سراغش رفتی باورت نمیشد دو فصل ورق خورده اند
و تو حتی خواندن دو کلمه اش را هم به خاطر نمی آوری !
و دووباره میخوانی جملات مصطفا درویش را : (( تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر
میشود دل است ! دل آدمی زاد . باید مثل انار چلاندش ، تا شیره اش در بیاید .
حکما شیره اش هم مطبوعه ...
قبول حق .. عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه حکما عاشقه .
نفسش هم تبرکه ... یا علی مددی ! ))
و غرق شده در افکار کتاب را میبندی و یاسین میخوانی و قلبت را به قلب قرآن میچسبانی
و ریپلی میکنی مداحی مورد علاقه ات .. حاج محمود را
و چشم هایت را میبندی ! ...
=================================
374
درب و داغونها: ویترین کتاب
http://darbodaghunha.blogfa.com/cat-8.aspx
جفاتی-شهریور91
کتاب " منِ او" نوشته ی"رضا امیرخانی"در قالب رمان. این کتاب از زیباتین رمان هایی هست که خوندم وبه دوستانم پیشنهاد میکنمش. .این داستان رو به تمام کسانی که علقه های مذهبی دارند توصیه میکنم.پیوند عشق زمین و آسمانی از مولفه های اصلی این داستانه. .بعداز خوندن این کتاب از امیرخانی به شما قول میدم که سایر آثارش رو از دست نمیدید
=================================
373
بوی باران:لوطی گری
http://m-sh-h.blogfa.com/post-195.aspx
م. شریف-شهریور91
باباجون سر گوسفندسیاه را به علی نشان داد...اماسرسیاه با چشم های باز به لاشه ی سمت راستی خیره شده بود.
-- می بینی ؟غرق تماشاست .
-- اما به سمت راستی نگاه می کنه.شما گفتی طرف چپی مال منه .
-- هیچ سری به خودش نگاه نمی کنه . همیشه به رفیقش ، به تن رفیقش نگاه می کنه.این اول لوطی گریه.
(جملاتی از رمان -من او -نوشته رضا امیرخانی که این روزها مشغول خواندنشم)
=================================
372
عنوان ندارد: چند روایت معتبر درباره عشق...
http://gonahetaze.blogfa.com/post-110.aspx
مجتبا طالقانی-شهریور91
تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر می شود، دل است.دل آدمیزاد....باید مثل انار چلاندش...
تا خوب شیره اش در بیاید.
"رضا امیرخانی/من او"
=================================
371
پیام رسان پارسی بلاگ
http://delneveshtehayman.parsiblog.com/Feeds/6597189/
+ فيد معرفي کتاب
منِ او اثر زيبا و خواندني رضا اميرخاني
داستان من او روايتي است از اتفاقات پيش از انقلاب که به صورت فلشبک روايت ميشود. داستان در سال هزار وسي صد و دوازده هجري شمسي و در خاني آباد ميگذرد. عشق علي نوه حاج فتاح و به مهتاب دختر اسکندر و رفاقت کريم و علي و داستانهاي از برادر مهتاب، هفتکور و آمدنشان به خاني آباد و رفتنشان به فرانسه، سرکار عزتي و چادر کشيدنهاي او از سر زنان محل و
^ 15 ساعت و 31 دقيقه قبل - آخرين تغيير : [ طيبه♥علي] 56 دقيقه قبل
وخانه نشيني مريم خواهر علي و نرفتن به مدرسه و در نهايت رفتن مريم و مهتاب به فرانسه داستانهايي است که در حاشيه داستان من او روايت ميشود.من او" روايت عشق علي فتاح است، آخرين پسر بازمانده خاندان سرشناس فتاح و مهتاب، دختر نوکر خانه زاد اين خانواده. عشقي که ما در خط سير داستان مي بينيم، عشقي است پاک ولي خام که در کوره زمان و با دست "درويش مصطفي" آبديده مي شود. - پروانگي
زماني که علي؛ مهتاب را فقط براي مهتاب ميخواهد، نه هيچ چيز ديگر. وقتي شرط محقق ميشود؛ درويش مصطفي همانطور که سالها قبل قول داده بود خبر ميدهد که فردا براي خواندن خطبه عقد مي آيد، ولي وصال مهتاب و علي در روي زمين صورت نميگيرد... اگر تا به حال اثري رو از اميرخاني نخونديد حتما با اين کتاب شروع کنيد تا با قلم اين نويسنده بيشتر اشنا بشيد بعضي از قسمت هاي زيباي کتاب: - پروانگي
=================================
370
چرتلاگ: لوطی و لوطی گری
http://chertlog2.blogfa.com/post-53.aspx
حسین-مرداد91
این دفعه می خوام در مورد موضوعی بنویسم که خیلی دوستش دارم البته ناگفته نمونه که کتاب "من او" رضا امیر خانی تو این متن من خیلی تاثیر داشت و به همه پیشنهاد می کنم بخوننش...
البته نا گفته نمونه که اوج لوطی گری و مرام تو کتاب "قیدار" مشاهده می کنید....
اولین نکته فرو خوردن خشم ... تو خیلی از قسمت های این کتاب ها و تو دنیای واقعی می بینیم که ادم های بزرگ و لوطی با این که می تونن حسابی حال طرف مقابل رو بگیرن اما .... و ادم به بزرگیشون پی می بره و می فهمه که چه لذتی داره در عین قدرت بخشنده باشی...و زیر لب در کمال خشم می گن ...یا علی مددی...
دومین نکته ای که جلب توجه می کرد این که هیچ موقع به ناحق با کسی در گیر نمی شدند و سعی می کردن تا موقعی که خونشون به جوش نیومده حالی به طرف ندن....یا علی مددی ...
نکته سوم که باید نکته اول می شد و من رعایت نکردم مولا علی ه که الگوی همه لوطی ها و مردای عالمه ...تا عشقی به مولا نباشه لوط و لوطی گری به وجود نمی اد... یا علی مددی....
اگه هر کاری می کنی محرم و صفر جای خودشو داره باید حرمتشو نگه داری و پاک پاک باشی...البته لوطی های ما همیشه پاک و آسمونی ان....یا علی مددی...
اون قدر با ابهتن که زنگ زور خونه ام طاقت نمی اره به احترامشون به زنگ در می اد....یا علی مددی...
ناموس مردم ناموس خودشون و بی ناموسی رو با خون پاک می کنن و یه چتری ان برای اهل محل و چش چرونی تو مرامشون نمی گنجه...یا علی مددی...
دل هاشون اون قدر نازکه که وقتی کسی کمک لازم داره تحمل نمی کنن و مخفیانه یا اشکارا می رن کمکش عین خود مولا....یا علی مددی....
تو مرامشون رفاقت تا ابد باقیه و براش باید جون داد تا ادای دین رفیق کنی "رفاقت گودی و غیرگودی بر نمی داره " ....
یا علی مددی...
ولی من خیلی از این لوطی ها رو می شناسم که کسی به این چشم بهشون نگاه نمی کنه چون همه کاراشون مخفیانه است و فقط برای رضای مولا...دست مارم بگیر لوطی ....یا علی مددی....
=================================
369
راز بارون: جملات درهم
http://razebaron.blogfa.com/post-397.aspx
علی سعید پور-مرداد91
سخن بارانی :
- مريم مي خواستم چيزي به ات بگم. مي داني چه؟
مريم ابروهاي به هم پيوسته اش را به نشانه ي «نه» بالا لنداخت.
- مي خواهم از خودت به خودت گله گي كنم! چغلي خودت را به خودت ... پاري وقت ها دوست دارم بنشينم باهات اختلاط كنم...آن هم توي اين دوره زمونه... راجع به صبح... راجع به پوشش و چادرو روسري...
=================================
368
روزنامه تهران امروز: تهران، در جاي جاي رمانها
http://www.tehrooz.com/WebTools/PrintVersion/?NewsID=newsContent_108864
فاطمه آذرپناه-مرداد91
...
از جمله آثاري كه از دريچه آن تهران ديده ميشود؛ ميتوان به «مشقهاي خط نخورده»، نوشته ابراهيم حقيقي، «پرسه» نوشته مرتضي احمدي، «ايستگاه آبشار» و «امشب در سينما ستاره» نوشته پرويز دوايي، «من او» نوشته رضا اميرخاني، «تهران مخوف» نوشته مشفق كاظمي و «يادداشتهاي شهر شلوغ» نوشته فريدون تنكابني اشاره كرد.
...
زاهدي مطلق به برخي از داستانها اشاره كرد و بيان داشت: در كتاب «فصل پنجم، سكوت» محمدرضا بايرامي كه درباره انقلاب است به خوبي از تهران و منطقه جنوب آن صحبت شده و براي خواننده بسيار ملموس است يا در كتاب «من او» رضا اميرخاني نيز اينگونه است يا در كتاب «جام جهاني در جواديه»، در اين كتاب اميريان به خوبي جواديه را توصيف كرده و حتي به ساخت و سازهاي آن اشاره كرده است
=================================
367
ب چ ش م: چشم انتظار دعاهاتم "با.."
http://be-chashm91.blogfa.com/post/54
محمدجواد مردانی-مرداد91
قدر این شب های قدر را می دانم . قدرتی می دهند به ادمی که قادر می شود به قاعده ی یک ع ا ش ق دوست داشته باشد ...
برایم دعا کن . چشم هایت نظر کرده اند .انقدر که عاشق می کنند انقدر که جان می بخشند انقدر که معنا می دهند و این ها همه معجزه اند و معجزه خاص ه نظر کرده ها ست.
نذر کرده ام به چشمی که نظر کرده است دخیل ببند ولی به وقتش !!! صبر کن بی تابی راست کار ما نیست ( ان الله مع الصابرین )
یاعلی مدد!
( تقریبن هم نثر رضا امیرخانی )
=================================
366
منطقه آزاد: "من او"
http://aminabad00.blogfa.com/post-90.aspx
دختر روان پریش-مرداد91
کتاب "من او"......برای بارسوم دارم میخونمش عالیه یعنی به نظرمن که فوق العادست....با اجازه نویسندش امیرخانی بهترین قسمت این کتابو (ازنظرخودم) اینجا مینویسم:
درویش :به خیالت که مهتاب را صاف و بی غش دوست داشتی!به خیالت که مهتاب را به خاطر خودش دوست داشتی!به خیالت...
علی:همه اش که خیال نبود خود شما هم گفته بودید.تنها بنایی که اگربلرزد محکم تر میشود دل است دل ادمی زاد.یادتان که نرفته؟من مهتاب را دوست داشتم و دارم.
.........(حالا چندخط میریم اونور تر کتاب)
علی:کی با او وصلت کنم؟امروز او ان سر دنیاست...
درویش:دنیا سری ندارد.مشارق و مغاربش روی هم اند.دنیا خیلی کوچک تر از این حرفاست...رسیدنت به مهتاب زمان میخواهد مکان نمیخواهد.
علی:کی؟
درویش:هرزمانی که فهمیدی مهتاب را بخاطر مهتاب دوست داری با او وصلت کن!ان موقع حکما خودم خبرت میکنم.
علی:یعنی چه که مهتاب را بخاطر مهتاب دوست بدارم؟
درویش:یعنی در مهتاب هیچ نبینی به جز مه تاب.اسمش را نبینی رسمش را هم......
علی:مهتاب بدون رسم که چیزی نیست.مهتاب موهایش باید ابشار قهوه ای باشد بوی یاس بدهد...
درویش:اینها درست اما اگر مهتاب را اینگونه دوست بداری یکبار که تنگ دراغوشش بگیری میفهمی که همه زنها مه تاب هستن...یا این که حکما خواهی فهمید که هیچ زنی مهتاب نیست.از ازدواج با مهتاب همان قدر پشیمان میشوی که از ازدواج نکردن با او.
علی:مهتاب است که دوستش دارم...مهتاب است که بوی یاس...
درویش:اینها درست اما هروقت مهتاب فقط مهتاب بود با او وصلت کن.
علی:مهتاب بدون اینها چیزی نیست هیچ است...
درویش:احسنت!هروقت مهتاب چیزی نبود و هیچ بود با او وصلت کن!ان روز خودت هم چیزی نیستی.اینه اگرنقش داشته باشد می شود نقاشی کآنه همان پرت و پلاهایی که هم شیره ات میکشید و میکشد.اینه هروقت هیچ نداشت ان وقت نقش خورشید را درست و بی نقص برمیگرداند...ان روز خبرت میکنم تا با اینه وصلت کنی!
منبع :برگرفته از کتاب"من او"صفحه:۳۹۸
+دلم یک ذره خودم یک ذره دخترک وجودم را بدون هیچ سرکشی می
=================================
365
فردانیوز: رمانهایی محبوب با محوریت رویدادهای انقلاب و دفاعمقدس
http://www.fardanews.com/fa/news/213240/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%E2%80%8C%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3
...-مرداد91
رضا امیرخانی کارنامهای مشخص دارد. جوان نویسندهای که بیتعارفهای معمول رسانهای، خوب مینویسد و حتی توانسته است بسیاری از منتقدان خود ـکه بیشتر منتقد اندیشههای او هستند تا قلمشـ را نیز با داستانهای خود اقناع کند. امیرخانی در «من او» نگاهی به بخشی از تاریخ کشور دارد که خود فضای آن را درک نکرده است. اتفاقی که توسط او و در قیدار نیز افتاد. داستان من او روایتی است از اتفاقات پیش از انقلاب که به صورت فلشبک روایت میشود. داستان در سال هزار وسی صد و دوازده هجری شمسی و در خانی آباد میگذرد. عشق علی نوه حاج فتاح و به مهتاب دختر اسکندر و رفاقت کریم و علی و داستانهای از برادر مهتاب، هفتکور و آمدنشان به خانی آباد و رفتنشان به فرانسه، سرکار عزتی و چادر کشیدنهای او از سر زنان محل، خانه نشینی مریم خواهر علی و نرفتن به مدرسه و در نهایت رفتن مریم و مهتاب به فرانسه داستانهایی است که در حاشیه داستان من او روایت میشود.
ایام ماه مبارک رمضان فرصت بسیار مناسبی است تا این کتاب را تورق کنیم و ضمن این که از خون دل خوردن زنان پاکدامن کشور در حفظ حجاب خود در زمانی که چادر به سر داشتن جرم به حساب میآید با خبر شویم،رمانی پر کشش و جذاب را نیز خوانده باشیم. رمانی که هنوز بسیار از مخاطبان امیرخانی او را به این کتاب میشناسند. «من او» را سوره مهر برای اولین بار منتشر کرد و بعدها نیز چاپهای بسیاری از این کتاب را روانه بازار کرد و نهایتا امیرخانی برای تجمیع آثار خود در یک انتشارات امتیاز انتشار کتاب خود را به افق سپرد.
=================================
364
My Ideas: معرفی کتاب
http://firejackson.blogfa.com/post/16
Azi Fire-مرداد91
"من او" از رضا امیر خانی
رضا امیر خانی در سال 1352 در تهران متولد شد و دارای مدرک کارشناسی در رشته ی مکانیک است."من او" تلاشی است هنمرمندانه برای نشان دادن برهه ای از تاریخ ایران.نشان دادن فضای تهران قدیم،روزهای کشف حجاب و حتی شخصیت نواب. یکی از جذابیت های "من او" رسم الخط ویژه ی آن است. ویژگی خاصی که در آثار موفق بعدی امیرخانی تکرار میشود. با این شیوه ی نگارش، خواننده به معانی دیگر یک کلمه ی کاملا معمولی توجه میکند. انگار امیرخانی میخواهد ذهن خاننده اش را ئادار کند تا اینکار را با کلمات روزمره اش بکند و به معانی عمیق تری برسد!
=================================
363
دل نوشته های من: اقوام
http://fafa628life.blogfa.com/post-45.aspx
fafa-مرداد91
...عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه،حکما عاشقه،نفسش هم تبرکه...
*قسمت هایی از ص101 کتاب "منِ او" نوشته ی رضا امیرخانی*
این کتاب واقعا قشنگه.اولین رمان ایرانی که از خوندنش خیلی خیلی خیلی خوشحالم.
مردونگی،شرافت،عزت،عشق،کودکی،...هر چی که فکرشو بکنی!عاشقشم.(تبلیغ نبودا فقط جمله هارو دوس داشتم نوشتم)
=================================
362
راز بارون: تو ِ من
http://razebaron.blogfa.com/post-380.aspx
علی سعید پور-مرداد91
سخن بارانی :
علی چشمهایش را بست .سعی کرد قیافه مه تاب را به خاطر بیاورد.
-موهایش آب شار قهوه ای، قدش تا این جای من (سرشانه هایش را نشان داد) ،سنش پنج سال کوچک
تر،حرف زدنش آرام،ریز بخندد،وقتی می گوید ((علی)) سرش را روی شانه هایش کج کند، لب هایش مثل
غنچه ی گل یاس ،اصلش باید بوی یاس بدهد...
"من او - رضا امیرخانی
=================================
361
دربارگاه قدس که جای ملال نیست:از چند جا شكسته پرم اي شكسته بند ..
http://smf1370.blogfa.com/post-450.aspx
...-تیر91
آقاي درويش مصطفا؛
دل آدم مثل اناره، درست! بايد چلاندش، درست! حكما شيره اش مطبوعه، درست!
اما دل آدم را كه مي تركانند، ديگر شيره نيست، خونابه است .. باز هم مطبوعه؟
تابلوئه ديگه! لازمه بگم از كتاب من ِاوي اميرخاني بود
در همين رابطه :
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (17) +مسلمانان میانمار و من او+استاد سلحشور و صفحات سفید من او+اگر روزی دخترم دلیل حجاب را از من پرسید...+من او برای چهارمین بار+جناب احمد میراحسان، امیرخانی یک مومن تمام عیار است و نویسنده+احساس است، مزرعه نیست که شخمش میزنی!+بهترین رمان ایرانی که خواندهام+کجای این چرت و پرتها رمان است+
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (16) +خانیآباد یادآور اصالت تهران است+با این جدانویسی در نهایت چه از زبان فارسی باقی خواهد ماند؟
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (15)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (14)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (13)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (12)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (11)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (10)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (9)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (8)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (7)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (6)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (5)
. آنچه در وب راجع من او نوشتهاند (4)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (3)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (2)
. آن چه در وب راجع به من او نوشتهاند (1)
|