رضا امیرخانی رئیس سابق هیئت مدیره انجمن قلم ایران و نویسنده برجسته کتاب با بیان اینکه باید خوشوقتی خودم را از این اعلام کنم که ما به یک شاخص توسعه رسیدهایم و راجع به سرانه مطالعه و مشکلات پایین بودن آن حرف میزنیم، گفت: تقریبا تا 5، 6 سال پیش عددی که به عنوان شاخص توسعه صنعت نشر ما گفته میشد تعدد و تعداد عناوین بود. این عدد نه تنها یک شاخص توسعه نبود بلکه اتفاقا بزرگترین عامل گرفتاری صنعت نشر کشور ما بود.
وی ادامه داد: من حدود 11 سال پیش مقالهای نوشته بودم و در آن سال 80 شمسی را با سال 2000 میلادی مقایسه کرده بودم. در آن زمان در ایران 31 هزار عنوان کتاب چاپ شده بود حال آنکه در آمریکای شمالی یعنی کانادا و آمریکا تعداد کتابهای چاپ شده فقط 11 هزار عنوان یعنی تعداد عناوین کمتر از کتابهایی بود که در ایران به چاپ رسیده بود. این اصلا به معنای یک شاخص توسعه نبود بلکه پراکندگی نشر ما و تعداد ناشران غیرحرفهای و تعداد کتابهایی فراوانی که واقعا وارد صنعت نشر نشده بودند را نشان میداد اما به عنوان شاخص برای صنعت نشر گفته میشد.
امیرخانی اظهار کرد: اینکه ما به عددی به عنوان سرانه مطالعه برسیم به جای تعدد عناوین جای خوشبختی دارد و این را باید اعلام کنیم. اما اینکه چگونه و با چه روشهایی میتوانیم به این عدد برسیم، باید بگویم که راههای متفاوتی وجود دارد. دورهای که ما از تعدد عناوین به عدد سرانه مطالعه رسیدیم متاسفانه اعدادی که گفته شد و توسط تریبونهای رسمی دولت اعلام شد اعداد درستی نبود. به طوری که تا حدود 76 دقیقه در روز سرانه مطالعه اعلام کردند که با این عدد مسئولان جدید و بعدی ارشاد هر چه تلاش کنند هیچ وقت به آن عدد نخواهند رسید.
این نویسنده تصریح کرد: به نظر من آن عدد جزو خطاهای بزرگی بود که به عنوان سرانه مطالعه در کشور ما متاسفانه اعلام و پرداخته شد. واقعیت این است که سرانه مطالعه را با نظرسنجی نمیتوانیم پیدا کنیم بلکه نظرسنجی یکی از ضعیفترین کارهای آماری برای جایی که آمار متقنتر و درستتری را میشود به روشهای درستتر و منطقیتر پیدا کرد.
...
امیرخانی در ادامه مناظره با اشاره به اظهار نظر کفاش معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: یک بحث راجع به آموزش و پرورش است که ضرورت دارد به آن بپردازیم. یک زمان خدمت یکی از مراجع عظام بودم، ایشان فرمودند در دهه 40 یک بررسی در تحصیلاتی که در حوزه علمیه انجام میشود کردم و دیدم یک طلبه میتواند وارد حوزه علمیه شود و بالاترین مراحل و سطوح را طی کند و به عنوان مجتهد از حوزه علمیه خارج شود. اما ضرورتی ندارد که این طلبه یک دوره قرآن کریم را تلاوت کرده باشد.
وی اظهار کرد: آن مرجع تقلید گفت من رفتم در جوانی درس تفسیر را راه انداختم. آن زمان آن درس جزو ذوقیات حوزه تلقی میشد ولی امروز تقریبا جزو دروس رایج تلقی میشود. یعنی میشود خیلی کارهای زیادی در این زمینه کرد.
رئیس سابق هیئت مدیره انجمن قلم ایران افزود: من میخواهم با استناد به این حرف احتمالی را بررسی کنم. ما یک دانشآموز و نوآموز را از پیشدبستانی تحویل آموزش و پرورش میدهیم و 13 سال در خدمت آقایان در دولتهای مختلف است. موفقیت تحصیلی این دانشآموز اول شدن در کنکور است و ریل فقط به این ختم میشود.
امیرخانی خاطرنشان کرد: این دانشآموز میتواند بیسواد وارد شود و حتی نفر اول کنکور باشد بدون اینکه حتی یک کتاب غیردرسی بخواند و این اولین خطاست و خطای دوم این است که شما میفرمایید ما چه کتابی را انتخاب کنیم. شما به عنوان آموزش و پرورش نباید کتاب را انتخاب کنید.
این نویسنده کتاب با بیان اینکه در آموزش و پرورش بهترین کسانی که انتخابگر کتاب است معلمها هستند، گفت: ما یادمان رفته که معلمان ما میتوانند بهترین کتابها را انتخاب کنند. باید دوباره نظامی بچینیم که معلمها جایگاه خودشان را پیدا کنند. ما نمیتوانیم در یک ساختار پژوهشی و یک هیئت پژوهشی بنشینیم و برای آموزش و پرورش به این بزرگی و برای 14 میلیون تصمیم بگیریم. خطا اینجاست.
وی ادامه داد: اگر ما به تنوع معلمها احترام بگذاریم و آنها خودشان کتاب را انتخاب و به دانشآموزان معرفی کنند صنعت نشر عملا در یک روند طبیعی قرار میگیرد. آموزش و پرورش ما در ریلی است که به کنکور ختم میشود.
امیرخانی با طرح خواسته خود از آموزش و پرورش گفت: من اگر امروز خواستهای از آموزش و پرورش داشته باشم این است که معلمها بهترین انتخابگر کتاب هستند و باید کاری کنیم که دانشآموزها احساس کنند که با خواندن کتاب تعالی پیدا میکنند. متاسفانه همه چیز آموزش و پرورش متمرکز است به اینکه چه کتابی انتخاب کند. در حالی که مهمترین موضوع در آموزش و پرورش معلم است.
وی تصریح کرد: پیشنهاد میکنم تمامی کتابخانههای روستایی را به معلمها بسپارند که آنها بهترین مشوق و انتخابگر کتاب هستند.
...
محمدرضا جوادی یگانه رئیس پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: ما در پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات کارهای بسیاری انجام دادیم و دادهها و آمار همواره در این دفتر شکل گرفته است و در این سالهای اخیر هم مصرف کالاهای فرهنگی خانوار توسط نهاد کتابخانههای عمومی و شورای فرهنگ عمومی بدست آمده است. در آن پرسشها از افراد سوال میکنند که شما چه میزان مصرف کالاهای فرهنگی را دارید؟ و از خانوادهها میزان مطالب خوانده شده را میخواهند ؟
رضا امیرخانی در سوالی گفت:آقای (دکتر) جوادی! اگر ما بخواهیم که آمار ترافیک تهران را بدست بیاوریم آیا به نظرسنجیها رجوع میکنیم یا به دوربینهای شهری؟
...
بخش نهایی برنامه مناظره به سخنانی از امیرخانی اختصاص داشت. وی گفت: یک جلسه و برنامه تلوزیونی درباره کتاب در تلوزیون گذاشتیم که به مردم بگوئیم اگر سالی دو یا چهار کتاب میخوانند، از این به بعد سه یا پنج کتاب بخوانند. اما در مملکتی که سالی 50 هزار جلد کتاب منتشر میشود، مردم باید کدام یک از این چندده هزار کتاب را بخوانند؟ اگر در تلوزیون برنامهای مرتبط با کتاب و مطالعه کتاب نمایش داده میشود، باید برنامهای باشد که این کتابهای خوب را دقیقاً با اسم نویسنده و اسم کتاب مشخص و معرفی کند.
(اگر بخواهم مدلی مهندسی برای کتاب بسازم، از مردمی مثال میزنم که در کوچه و خیابان از خرد و کلان همه مشغول بازی فوتبال هستند. بعد روزی میخواهیم بازی ملی داشته باشیم. میرویم استادیوم. صدهزار نفر روی زمین چمن هستند اما دریغ از یک تماشاگر!)
وی با اشاره به اینکه تیم ملی کتاب ما روشن نشده است، ادامه داد: از همین رو مردمی که برای خرید کتاب به فروشگاههای کتاب مراجعه میکنند، 95 درصد آنها در خرید کتاب خوب ممکن است خطا کرده باشند، بنا براین در تلویزیون باید به تیم ملی کتاب بپردازیم. ما جرأت نداریم تیم ملی کتاب را بشناسیم. آقایان ارشاد و مسئولان! تیم ملی نویسندگانتان را مشخص کنید و به مردم بگویید تا آنها را بشناسند.
===================================
روزنامه شرق
http://sharghdaily.ir/1393/09/04/Files/PDF/13930904-21710-1-1.pdf
یادداشت رضا امیرخانی برای جایزه جلال/ این دوره شفافترین دوره بود
...-آذر93
عدم شفافیت، مهمترین زمینه منطقی برای بروز فساد است. به تحقیق باید گفت که نحوه برگزاری این دوره از جایزه جلال، شفاتترین شکل را در میان ادوار پیشین داشت. برایاولینابر اسامی داوران، هیات علمی، نامزدها و مجریان جایزه، در زمان درست در رسانهها معرفی و مشخص شد که میتوان یک جایزه ادبی در این ابعاد را با شفافیت جلو برد و برگزار کرد و در حضور چشمان رسانه، نگران فشار بیرونی و فشار نویسندگان و ناشران نبود. همین که امروز میتوان ـ به درستی ـ از جضور کتب برخی دستاندرکاران در میان نامزدها انتقاد کرد، دستاوردی شفاف است. فساد را میتوان درجه بندی کرد.
فساد درجه اول در جوایز، آن است که داور به خود جایزه دهد. فساد درجه اول پیچیده آن است که داور به یکی از منسوبان خود ـ مثلا به همسرش یا فرزندش ـ جایزه دهد. فساد درجه دوم آن است که عضو هیات داوران (یا دست اندر کار) جایزه الف به عضو هیات داوران (یا دست اندرکار) جایزه ب یا موسسه پژوهشی ب یا ... جایزه بدهد تا آن عضو ب نیز بعدتر به عضو الف فایدهای برساند.
البته فساد میتواند درجات بالاتری نیز داشته باشد. سازمانهای نظارتی در مسایل کلان اقتصادی اذعان دارند که فساد بالاتر از درجه شش را نمیتوان ردیابی کرد. متاسفانه در جوایز ما ـ چه در بخش دولتی و چه غیردولتی ضددولتی و چه خصوصی و مردمی ـ فساد درجه اول نیز مکرر در فقدان شفافیت رخ داده است. یعنی داور برنده جایزه شده است (درجه یک ساده). همسر داور برنده کتاب سال شده است. (درجه یک پیچیده). کارفرمای داور در پروژه ادبی برنده شده است. (درجه دوی ساده). دشمن داور حذف شده است. (شکل دیگری از درجه یک) دشمن کارفرمای داور حذف شده است. (شکل دیگری از درجه دو) و... در دهه ۶۰، جایزه کتاب سال ادبیات به دلیل توجیه نادرست یکی از مسوولان وقت حذف شد و قرار شد به هیچ کتابی جایزه ندهند، مبادا کتابی از دیگران برگزیده شود. این نگاه نادرست ناشی از آن بود که مسوول وقت احساس میکرد کتب ادبی موافق انقلاب اسلامی به مراتب ضعیفتر از کتب دیگران هستند. (سالها بعد البته آن مسوول ارشد دهه شصتی نگره دیگری را دنبال کرد.) رفتاری مخالف این رفتار در جشنواره فیلم باعث شد تا صنعت سینما به هر رو رشد واقعیتری را در رقابتی واقعیتر بیازماید. شکاندن دیوار عدم شفافیت و احیای سنت جایزه ادبی، یک افتخار بزرگ برای وزارت ارشاد خواهد بود.
*این یادداشت قبل از اعلام نتایج نوشته شده است.
=====================================
خبرگزاری مهر: خطوط موازی مردم و نشر در «هفته کتاب»/ چرا مردم همچنان کتاب نمیخوانند؟
http://www.mehrnews.com/news/2427271/%D8%AE%D8%B7%D9%88%D8%B7-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%88-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF
حمید نورشمسی-آذر93
ضا امیرخانی نویسنده آثار پرفروشی مانند «قیدار» و «من او» در این زمینه به خبرنگار مهر میگوید: طبق آمارها هر ایرانی سالی دو یا دست بالا چهار کتاب میخوانند. در این وضعیت نهایت تلاش همه ما باید این باشد که یک کتاب به این عدد اضافه کنیم. این یک کتاب سرانه مطالعه کتاب را ۲۰ یا ۳۰ درصد بالا می برد! حالا هر کدام به نوعی...
وی در عین حال تصریح میکند: تا کتاب از جنس مثلا افلاطونی باشد در ذهن برگزارکننده گان، هیچ اتفاقی نمی افتد. مخاطب غیرکارشناس را می فرستیم در دریایی با ۳۰ یا ۵۰ یا ۷۰ هزار عنوان کتاب و می گوییم تصادفی یکی را انتخاب کن! کتاب از جنس موجود زنده است. گوشت دارد. پوست دارد. و مهم تر از همه نام دارد. از هر کسی که حرف کلی راجع به کتاب زد و گفت کتاب بخوانید سریع باید بپرسیم کدام کتاب؟! مساله این است.
امیرخانی نیز از زاویه نگاه خود به موضوع اصلی مغفول مانده در میان تمامی برنامههای هفته کتاب اشاره میکند که چیزی جز معرفی اثر مناسب در ویترین مناسب برای مخاطبان کتاب نیست.
در همين رابطه :
ماخذ: سایت رسمی صدا و سیما
|