خاکی که مانند آب دریا بود
محمد نجاتی درابی
کارشناس ارشد زبان فارسی
رضا امیرخانی، داستان نویس معاصر، متولد 26 اردیبهشت 1352 در تهران است. وی در دبیرستان علامه حلی تهران درس خوانده و در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شده است. وی هماکنون ساکن تهران است. امیر خانی در سال 1374 نخستین داستان خود را با عنوان «اِرمیا» نوشت که جایزه بیست سال ادبیات داستانی را برای او به ارمغان آورد. در سال 1378 دومین اثر وی با عنوان مجموعه داستانهای کوتاه «ناصر ارمنی» منتشر شد. یک سال بعد سومین اثر امیرخانی با نام «منِ او» منتشر شد که در دومین جشنواره مهر مورد تقدیر قرار گرفت و به عنوان یکی از سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و سه کتاب برگزیده سال 79 انتخاب شد.
امیرخانی در داستانهای خود سبکی مختص به خود با ویژگیهای مشترک دارد که این مقاله مجالی است برای بررسی این ویژگیهای مشترک که در داستانهای او به کار رفته است.
آثار رضا امیرخانی
1. ارمیا(رمان)1374، نشر سوره مهر.
2. ناصر ارمنی(مجموعه داستان کوتاه)1378، نشر کتاب نیستان.
3. منِ او(رمان)1378، نشر سوره مهر.
4. ازبه(داستان بلند)1380، نشر کتاب نیستان.
5. داستان سیستان (سفرنامه)1382، نشر قدیانی.
6. نشت نشا(مقاله بلند)1384، نشر قدیانی.
7. بیوتن(رمان)1387، نشر علم.
8. سرلوحه (مجموعه یادداشتهای پراکنده(سال 1381 تا 1384) 1388
9. نفحات نفت 1389، نشر افق.
10. جانستان کابلستان1390، نشر افق.
11. قیدار(رمان)1391 نشر افق.
جوایز
1. برگزیده جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس و مورد تقدیر در نخستین دوره جشنواره مهر.
2. مورد تقدیر در دومین جشنواره دفاع مقدس.
3. مورد تقدیر در دومین جشنواره مهر و برگزیده منتقدان مطبوعات و سه کتاب برگزیده سال 1379.
4. برنده جایزه اول جشنواره حبیب غنیپور در سال 1388
1- تکرار مفاهیم و تکرار تعمدی جملات و عبارات
یکی از مواردی که باعث شده است این تکرار مفاهیم و عبارات جزء ویژگیهای سبکی محسوب شود میزان بسامد بالای این تکرارها در آثار مختلف است. این تکرار عبارت را میتوان در اکثر داستانهای امیرخانی مشاهده کرد.
2- اشتراکات میان محتوا و ظاهر آثار
از ویژگیهای دیگر که به نوعی عامل وحدت در آثار امیرخانی است، میتوان به اشتراکهای موجود در آثار او اشاره کرد: «اشتراکهایی از قبیل شباهت اسامی شخصیتها در داستانهای متفاوت، که این ویژگی تقریباً درکل آثار داستانی نویسنده دیده میشود.» برای نمونه نویسنده نام مصطفی را در دو داستان منِ او و ارمیا برای دو شخصیت تأثیرگذارش برگزیده است. در داستان ارمیا مصطفی شخصیتی است که بیشترین تأثیررا(چه زنده و چه شهید)به شخصیت اصلی دارد. در داستان «منِ او»، شخصیتی با نام درویش مصطفی وجود دارد که شاید بتوان گفت بیشترین تأثیر و اساسیترین نقش را در سرنوشت شخصیت اصلی برعهده دارد.
3- شباهت در موضوع داستانها
نویسنده درمجموعه داستانهای خود، علاوه بر ویژگی قبلی، یعنی تکرار اسم شخصیتها وشباهت موضوعها، سعی در حفظ ارتباط میان داستانها نیز دارد. برای نمونه در بخشی از داستان «بیوتن» سهراب در خصوص شغل مهندسی ارمیا میگوید: «بارک الله!مناره میسازی؟نمی دانستی؟ بزرگترین مناره جهان اسلام را وسط تهران داریم علم میکنیم ... این که خیلی خوب است. مناره نمادِ مسلمانی است؛ به زِ آن کار قبلی ت توی معدن سنگ است...»(بیوتن، 69)
4-بازیهای زبانی در داستانهای امیرخانی
بازیهای زبانی را میتوان در بیشتر داستانهای امیرخانی مشاهده کرد.
او با این بازیهای زبانی ارتباطی مستقیم بین موضوع با فضا و شخصیت هایش برقرار کرده است. داستانهای امیرخانی زبان خاص خود را دارد. برای نمونه داستانهای «قیدار» و «من او» زبانی متناسب با حال و هوای تهران قدیم را دارا هستند که این زبان که برای شخصیتها انتخاب شده است صحنه اصلی کتابها را تشکیل میدهد و یا در داستان «از به» زبان شخصیتهای داستان زبانی است که متعلق به خلبانان و حرفه آنان است.
«روی هوا گیج میزد. می گفتم دوازده هزارپا را بگیر، با ارتفاع سنج بالا میرفت تا یازده هزاروپانصد، تا میآمد خودش را جمع کندت، فلایت لول سیزده را رد کرده بود. بهاش گفتم این چه وضعی است؟مادرم سرطان دارد، از بیمارستان جوابش کردهاند ... خوب!یک برخورد غلط این بود که من روی پیش رفت او صحه بگذارم و هندلینگش را اُ-کی کنم. بفرستمش برای ادامه پرواز. اما بنده برحسب وظیف او گراند کردم. دو هفته». (ازبه، 64)
در داستان «بیوتن» بازیهای زبانی نویسنده براساس فضای داستان که در امریکا رخ میدهد بیشتر به چشم میآید. استفاده از واژگان فارسی و عربی و انگلیسی به کرات در داستان دیده میشود و همین منجر می شود که خواننده با شخصیتهای داستان، که باید شخصیتهایی غرب زده باشند، احساس نزدیکی کند.
«ایستاده بود پای تخته و رسیده بود به «فَکذَّبوه فعقروها فدمدم علیم ربهم» و گیر کرده بود. همین سوزی-آن زمانها جلوِ کلاس مینشست-دستِ بغل دستیاش را گرفته بود و میزد به خودش. . . جیسن پیش از باقی میخندد: «بِذَنبِهِم فَسواها!
5- رسمالخط مختص نویسنده
امیرخانی در داستانهای خود اصرار خاصی به جدا نویسی کلمات دارد و این اصرار نویسنده در آغاز هرکتاب نیز دیده میشود. با این حال او این اصل را در داستان هایش به خوبی رعایت میکند و همین امر یکی از خصوصیات نوشتههای او شده است. برای نمونه از هرکتاب وی کلماتی ذکر شده است. داستان ارمیا: « صفحه 11 لب خند، داستان من او: صفحه 10 یخ چال، 14 تله ویزیون، 39 مه تاب-زای مان، 43 فرمان ده،177 خواست گاری، 75 پاس گاه، 329 هم سایه، 127 فوت بال-دانش جویان، 432 سخن رانی، 129 دانش کده،444 خشم گین، 131 بازی کنان، 184 خسته گی، داستان بیوتن: صفحه 106 هم سرم، داستان ازبه: صفحه 12 پای گاه، 108 ارج مند-زنده گی، 33 زنده گی، 179 ساخت ِ مان،45 جان بازان، 195 تشنه گی ش، 88 دست گاه، 233 تن مند،128 کرمان شاه،289 نام زد،309 لب خند به نظر میرسد این شیوه جدا نویسی و اصرار نویسنده به جدا نوشتن کلمات در داستان قیدار به اوج خود رسیده است.
داستان قیدار: « صفحه 20 ام روز، صفحه 161 سردم ش، صفحه 244 تازه گی ها،
119 هش یار، 181 هم سایهها، 248 راه ش، 125 شاه رخ ، 230 هم واره، 248 آب رو، 127 ام شب، 230 نیاوردن ش، 266 خانهگی، 129 رفتِ گر، 243 پله گان، 286 پاس بان
6- طنز در داستانهای امیرخانی
امیرخانی در تمام داستان هایش در طول داستان سعی کرده است به فراخور حال هر داستان در جایی که امکان داشته از طنز در راستای پیشبرد اهداف داستان استفاده کند. که این ویژگی به خوبی در داستان جای خود را یافته است. حال یا با بازی با کلمات یا با گفتوگوهای شخصیتهای داستان، نویسنده توانسته طنزی غیرآشکار را در داستانهایش بگنجاند.
7- حضور نویسنده به عنوان یک شخصیت
در بعضی مواقع شاهد حضور نویسنده در داستان هایش هستیم که با شخصیتها به گفتوگو میپردازد و حتی در بعضی مواقع با خواننده داستان صحبت میکند و حتی از او نظر نیز میخواهد(داستان بیوتن، فصل4 پیشه)که عاقبت و ادامه داستانش چه شود.
«طبیعتاً تا این جای داستان، این مقدمات، تسهیلاتِ لازمی بود برای شناختِ شخصیتها و ورود به دنیای داستان. امروز در داستان نویسی مدرن، احترام به نظر مخاطب، یکی از شیوههای دموکراسی فرهنگی است. بنابراین به دلیل احترام به نظر شما مخاطبِ ارج مند تقاضا دارد یکی از گزینههای زیر را برای ادامه داستان انتخاب فرمایید». (بیوتن، 108) در جایی حتی شاهد حضور نویسنده در داستان هستیم که تا معین شدن انتها و سرانجام داستان همراه با قهرمان اصلی داستانِ خود میماند.
«فتاح متوجهِ چیز نوشتن من شد. نگاهی کرد و خندید. من از نوشتن دست کشیدم. این اراجیف چیست که مینویسی؟ ننویس! به جای نوشتن، نگاه کن! بو بکش! گوش کن! مزه کن!لمس کن! تندوتند مینویسی که چه؟! اطلاعات است جناب فتاح! شاید لازم شود. فتاح که وسط نشسته است، از بینِ دو صندلی جلو خم میشود و به داشبورد نگاه میکند. بعد میگوید: «پس اگر لازم است بنویس، km 19873 کارکرده است! رنگ. سورمهای متالیک ... » (منِ او، 582-581)
8-توصیفهای دقیق در داستان ها
در همه داستانهای امیرخانی شاهد وجود صحنههایی هستیم که به وسیله توصیفهای دقیق و کامل نویسنده، خواننده خود را با حال وهوای آن صحنه هم سو میبیند.
نتیجهگیری
رضا امیرخانی نویسنده جوان و مطرح معاصر است. او در آثار خود ویژگیهای مختص به خود را به کار برده است. در همه داستانهای امیرخانی زمینه مذهبی و دینی دیده میشود، که این زمینه مذهبی در قالب موضوع دفاع مقدس و جنگ مطرح شده است.
داستانهای امیرخانی نمونهای از تلاشهای داستان نویسان مذهبی معاصر است، با این ویژگی که او سعی در بیان آرمانهای خود در دو نوع ادبی داستان ِ کوتاه و رمان داشته است، این امر را میتوان در دو اثرِ مطرحِ او (منِ او) و(بیوتن) شاهد بود. این زمینه مذهبی را میتوان جز در چند داستان از مجموعه «ناصر ارمنی » همچون «انگشتر» یا «سال نو» در همه داستانهای امیرخانی دید. همانطور که اشاره شد داستانهای امیرخانی دارای ویژگیهای مختص به خود هستند. ویژگیهایی از قبیل: «استفاده از نامهای غریب، نامهایی که او برای کتابهای خود انتخاب کرده است، بجز یک یا دو مورد، در نگاهِ اول، غریب و ناآشنا جلوه میکنند: «ارمیا »، «من او »، « از به »، « بیوتن » و حتی « قیدار » در واقع نام کتاب، به تنهایی، خواننده را درگیر میکند تا کتاب را به دست بگیرد و بخواند. زیرا که رمز و راز آغازین موجود در نام کتاب، که سبب قرابت میشود، در روند داستان و در رخدادها، اندک اندک گشوده میشود و خواننده را از سردرگمی ابتدایی رها میکند. رسم الخط ویژه نویسنده (دلایل استفاده از این رسم الخط از زبان نویسنده بیان شده است)، استفاده از آیات و احادیث، که این ویژگی بارز را میتوان بیشتر از هر اثر وی در رمان بیوتن مشاهده کرد. همچنین میتوان به نثرِ واژگان حرفهای نویسنده اشاره کرد. این موضوع را میتوان در کتاب « از به » با به کارگیری اصطلاحات پروازی کاملاً تخصصی و در رمان « قیدار » به خوبی مشاهده کرد. از موارد ارجاع به دیگر آثار نویسنده و استفاده از اسامی تکراری برای شخصیتهای داستان، در کنار استفاده از علامتها و نشانههایی از قبیل تصویر دلار یا علامت سجده واجب است که این زیباییها و ویژگیها در کمتر اثر نویسندگان معاصر دیده میشود.
تمام این موارد باعث شده است تا امیرخانی از دیگر نویسندگان معاصر خود متمایز شود و در حوزهای که بسیاری از نویسندگان معاصر به آن پرداختهاند (ادبیات دفاع مقدس) به خوبی بتواند خود را مطرح سازد.
منابع:
1. امیرخانی، رضا. (1387). ارمیا، تهران: «سوره مهر»
2. . . . . . . . . . . . . (1388). ازبه، تهران: «نیستان»
3. . . . . . . . . . . . . (1387). بیوتن، تهران: «علم»
4. . . . . . . . . . . . . (1385). من او، تهران: «سوره مهر»
5. . . . . . . . . . . . . (1387). ناصرارمنی، تهران: «نیستان»
6. . . . . . . . . . . . . (1391). قیدار، تهران: «افق»
. سایت انتشارات سوره مهر.