================================
http://kavirneshin.ir/post/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-14
سیدمهدی موسوی-اسفند92
مسئله دقیقا اینجاست که یک اثر را با خالق آن اثر تطبیق میدهند. من میگویم یک اثر از خالقاش (پدر و مادرش) خصوصیات ژنتیکی را به ارث میبرد. شاید شما نپذیرید اما معتقدم مثلا شخصیت اصلی داستان «منِ او» بخشی از شخصیت واقعی رضا امیرخانی است ولی به هیچ وجه نشاندهندهی کل امیرخانی نیست. قبلا هم در خاطرات دوزاری 10 گفته بودم که وقتی داستان با «منِ راوی» روایت میشود این تطبیقها بیشتر صورت میگیرد. اما آیا این کار صحیح است؟
================================
موسسه گسترش فرهنگ: «من او» همچنان پرفروش و سفر به «سرزمین نوچ» برای سومین بار
http://home.gbook.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1589:-l-r------l-r---&catid=42:1388-12-02-20-23-31&Itemid=91
...-خرداد93
چاپ سیو نهم رمان «من او» نوشته رضا امیرخانی از سوی انتشارات افق منتشر شد. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «من او» دومین رمان و سومین اثر داستانی امیرخانی است که برخی منتقدان آن را به عنوان بهترین کتاب این نویسنده معرفی می کنند. امیرخانی این رمان را سال ۱۳٧۸ نوشت و این اثر به عنوان یکی از آثار برگزیده سال معرفی شد.داستان «من او» درباره زندگی شخصیتی به نام علی فتاح است که عاشق مهتاب، دختر خدمتکار خانوادگیاش میشود اما به دلایلی از ازدواج با وی امتناع میکند. این دو شخصیت در نهایت ناکام از دنیا میروند. این رمان دارای دو راوی است که اولی نویسنده و دیگری علی فتاح است.
چاپ سی و نهم رمان «من او» در ۶۰۰ صفحه با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه و بهای ۱۹ هزار و ٥۰۰ تومان از سوی نشر افق منتشر شده است.
================================
آیات غمزه: خوش به حال بوته ي ياسي که در ايوان توست
http://ayateghamzeh.ir/%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D8%B1/%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1/articleType/ArticleView/articleId/88394
علیرضا بدیع-خرداد93
هي! خدا جو! عشق مي آيد پري جويت کند
عشق مي بايد که از اين رو به آن رويت کند
...
خوش به حال بوته ي ياسي که در ايوان توست
مي تواند هر زمان دلتنگ شد بويت کند
بندگان در بند خويش اند از کسي ياري مخواه
از خدا بايد بخواهي تا «منِ او»* يت کند
* منِ او نام رمانی از رضا امیرخانی است
================================
باغ رمان: معرفی کتاب من ِاو ....اثر استاد امیرخانی
http://baghe-roman.blogfa.com/tag/%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1
http://baghe-roman.blogfa.com/post/2975/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86-%D9%90%D8%A7%D9%88-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C
شیوا-خرداد93
سلام
امروز یه کتاب خوب بهتون پیشنهاد میدم از نویسنده ای که کتاب جدیدش(نفحات نفت) پرفروشترین کتاب نمایشگاه کتاب پارسال بود
یکی از کتابهای زیبای نویسنده نام آشنای ایران آقای "رضاامیرخانی"
ادامه مطلب تقدیم به شما:
داستان ،داستان بلوغ فکری و دینی و معرفتی کودکی است به نام علی از خانواده فتاح ها . خانواده ای به نسبت ثروتمند ،دیندارودارای قوانین خاصی برای زندگی. این خانواده با بعضی خواسته های علی مخالفت می کند . او را به خاطر دوستیش با کریم سرزنش می کند که او یک بچه «گودی » است و ما بالا نشین. ولی این علی است که با جسارت تمام دوستی را به حد اعلا می رساند .این داستان در چند زمینه بررسی می شود .این زمینه ها بدین ترتیب است : خانگی,محله ای, شهری , کشوری ،با موضوع هایی همچون عشق,وطن پرستی,دین داری , تقوا , معرفت. علی سال هاست که عاشق عشقش است .در جای جای رمان از عشقش دور می شود یا به او نزدیک می شود و شما تا به پایان این کتاب نرسید ا ز سرّ این عشق آگاه نخوهید شد .
معنای عشق فانی در مقابل عشق باقی.....
همانطور که زمانه می گذرد علی همراه با عشقش بزرگ می شود . تا اینکه درون وبرون اورا به هم می ریزد تاجایی که تلنگری به او می خورد و او و عشق او را فرسنگ ها از هم دور می کند به فاصله ایران (تهران) تا فرانسه(پاریس) . علی که عشق خود را دور می بیند قلبش را به افراطی گری دینی سوق می دهد . کم کم توجهش به خرافات بیش تر از قبل می شود . کریم را فراموش می کند . تا اینکه تلنگری دیگر به او می خورد ولی این بار او را به راه صحیح هدایت می کند . راهی که از زبان درویش مصطفی (همان انسان خل و دیوانه از نظر باقی مردم )به آن هدایت می شود . علی این بار راه را درست می رود. مستقیم به سوی عشق الهی تا آنجا که درویش مصطفی به او اجازه می دهد که خودش را خوب بشناسد و آنگاه که عشق باقی را کاملا شناخت او را از دریچه وحدانیت به سوی عشق قدیمی اش رهنمون می کند. او پذیرا می شود ولی دیگر راهی برای عشق فانی برای ورود دوباره به قلب علی نمانده است. آن جاست که تو با خواندن ادامه رمان خیلی متحول خواهی شد . حالت دگرگون می شود . شاید گریه کنی . چرا گریه ؟ چون دیگر با داستان و علی عجین شده ای . یکی شده ای . خود را در قالب علی می بینی. ولی سریع واقعه انفجار فصل های اول را رها می کنی و به دنبال خود علی می روی . علی که حالا خدای معرفت و عشق الهی شده تصمیم می گیرد با خدا عشق بازی کند . جانش را بدست می گیرد و میداند که باید آن را به ملک الموت تحویل دهد . به ادعای نویسنده علی خودش ، خود را زیرکانه در قطعه شهدا دفن می کند . این است از فرش به عرش رسیدن .
زبان ها ، ایما ها، اشاره ها ......
شما در این رمان با انواع مختلف لحن ها مواجه می شود . لحن علی همیشه حتی در انتهای رمان کودکانه ,مظلومانه و جسورانه است . با حالاتی که او را دل نشین تر می کند . کریم لحنی بی پروا و تند ولی با مرام و معرفت دارد . کریم اسطوره انسان شدن است.. کریم تحولات روحی اش بسیار نیست ولی یکبار متحول می شود و در راه دین به شهادت می رسد . کریمی که معلوم نیست در طول عمرش چند بار نماز خوانده بود . البته باید بگویم کریم هم عشق فانی داشت ولی این عشق فانی او با به شهادت رساندن او ، اورا به عشق باقی رساند . زبان درویش مصطفی از اسمش پیداست . اوست که در پشت پرده است و تمام رمان را بلند بلند از حفظ می خواند . می داند که چه می شود و همان شد.او هربار جمله « یا علی مددی» را برای کسی می گوید که انسان در پایان رمان می فهمد که انگارتمام زندگی شخص مخاطب را می داند. عارفانه صحبت می کند و در پرده سخن می گوید . صحبتش غریبه نیست و بردل می نشیند . ابوراصف حماسی صحبت می کند . شخصیتش هم حماسی است . مریم را هم با همین لحن عاشق خودش می کند . جانش را مهریه مریم می کند و زود تر از موعد وبدون در خواست مریم مهریه را ادا می کند. او با مریم کاری می کند که مریم قلب ابوراصف را بعد از شهادتش می خورد به نحوی که فرزند آن ها که هلیا نام دارد در هنگام تولد دو قلب دارد . ابوراصف در راه آزادی الجزیره به شهادت رسیده مانند سید مجتبی نواب صفوی . لحن این شخصیت کاملا مذهبی ,آرامش دهنده و التیام بخش است.او در زمان کودکی رفیق صمیمی کریم وعلی بود و در نهایت کریم جانش را در راه او در طبق اخلاص گذاشت و تکه تکه شد .بقیه را نمی گویم بخوانید و لذت ببرید .
این داستان ، داستان کیست ؟
داستان ،داستان مرگ پدر علی است ؟ یا یک داستان ملی گرا و تماما سیاسی؟ یا داستان تکامل علی است ؟یا داستان مقابله علی با هوس بازی است ؟ یا داستان انسان شدن کریم ؟ یا داستان سر نگونی اشراری است که چادر از سر بانوان محجبه می کشند؟ یا داستان باب جون است که همیشه در تلاش برای راحتی مریم وعلی است ؟ یا داستان آبشار قهوه ای که مهتاب داشت ؟ یا نقاشی سفید و سیاه مریم است ؟ یا ........ . هرچه که باشد حتما بخوانید . جوانان بخوانند ، عاشقان بدانند و سالمندان زندگی قدیم خود را مرور کنند .داستان می تواند داستان هفت کور باشد.«هفت کور به یه پول » .آیا برای هفت کور جهانی تعریف شده است که بعد از حدود 60 سال دور جهان را گشته باشند ؟ یا جهانشان تهران است . پس هفت کور نماد چه کسانی اند؟ شاید بگوییم هفت کور آخر انسانیت به تجلی اول انسانیت اند . یا مسلمانانی اند که در راه دین می جنگند یا چشمان خدا بر روی زمین اند . هرچه باشند این افراد مقدسند
================================
496
از یار آشنا: من او
http://ketabbazan.blog.ir/1393/02/21/%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%88
احمد احمدی-اردیبهشت93
«منِ او»
رضا امیرخانی
نشر افق
رضا امیرخانی فرد خاصی است! این را از خواندن اولین جمله های کتاب هایش، از شنیدن اولین صحبت هایش به راحتی می توان فهمید. طبعا از یک آدم خاص انتظار میرود «بهترین کتاب»ش هم کتاب خاصی باشد.
من او یک روایت جذاب، گیرا و ساده است از زندگی یک خانواده اصیل ایرانی، در سیر تحولات ایران ما بین سالهای 1300 تا 1360 – 65. داستان خانواده "فتاح" (و به ویژه علی فتاح، پسر کوچک خانواده) و تمامی اتفاقات خوب و بدی که برای اعضا خانواده (و نزدیکانشان) می افتد. از عاشق شدن علی تا ماجرای کشف حجاب و سفر خواهر علی به پاریس و ...
من او در تمام طول داستان، خواننده را با فرهنگ و سبک زندگی، دغدغه ها و آداب مردم ایران، و حتی تحولات فرهنگی کشور در این دوره تاریخی آشنا میکند. اطلاعات دقیقی که از سبک زندگی و احوالات خانواده ای ایرانی ارائه می شود هنگامی که با نثر روان و انتخاب های صحیح و خاص واژگان همگام می شوند، در کنار داستان ساده و جذاب هر خواننده ای را مجذوب می کند. البته همه این ها هست، اما فقط اینها نیست! خاص بودن رضا امیرخانی در جای جای کتاب خودنمایی میکند. آنجایی که یک فصل را کاملا سفید سفید (7 – 8صفحه) رها میکند و یا مثلا آنجایی که یک فصل را از زبان «او» (یکی از شخصیتهای داستان) کاملا آشفته و پرت و پلا می نویسد تا حالات درونی شخصیتهای داستان را به کمال توصیف کند.
در طول داستان، ماجرا از دید دو نفر و در دو بازه ی زمانی جداگانه روایت میشود که بر جذابیت داستان و کنجکاوی خواننده بسیار می افزاید. خیلی دوست ندارم پایم را بکنم توی کفش ناقدان ادبی (و صد البته تخصصش را هم ندارم). به همین دلیل اوایل داستان را خلاصه میکنم:
خانواده فتاح از خانواده های اصیل تهران و از تاجران به نام ایرانی هستند. بزرگ خانواده، که بچه های باب جون صدایش می کردند می شود پدربزرگ علی. قبلا تاجر قند بوده اما حالا خود را بازنشسته کرده. علی فتاح: نقش اصلی داستان. علی یک خواهر دارد به نام مریم که بعدها برای تحصیل به فرانسه می رود. علی، مریم، مامانی ، باب جون و خانواده خدمت کار آنها اسکندر، ننه، مهتاب و کریم در تهران زندگی میکنند و پدر علی برای تجارت به باکو مسافرت کرده است. علی و کریم دوستانی بسیار صمیمی هستند ولی مادر علی از این جریان چندان راضی نیست؛ چون خانواده آن ها را در شان خودشان نمی بیند. اما برایش قابل تصور هم نیست که بعدها علی عاشق همین مهتاب کوچولو، خواهر 7 ساله کریم می شود.
در مجموع فکر میکنم راجع به کتابی با این حجم و این همه نکته خاص و ویژه، خیلی خیلی بیشتر از این ها باید نوشت؛ اما متاسفانه من نمیتوانم! یعنی بلد نیستم! اگر خودتان بخوانید احتمالا خیلی بهتر از من متوجه خواهید شد.
================================
495
جهان نیوز: رضا امیر خانی /فرزندِ زنِ زیادی جلال
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/367599#
...-اردیبهشت93
«من او» در سال ۷۸ منتشر شد و موجی از تحسین و شگفتی در مجامع ادبی به راه انداخت. «من او» ساختاری نو و بدیع در فضای راکد آن سالهای رماننویسی در ادبیات ایران داشت و خیلی زود موج تقلید از ساختار خاص این رمان در فضای ادبیات ایرانی به راه افتاد. صفحات سفید «من او» و تفسیر دلچسب مخاطب برای خودش، خواننده آن سالهای ادبیات ایرانی را با اتفاقاتی روبهرو میکرد که تاکنون برایش سابقه نداشت.
عاشقانههای زیبا علی و مهتاب در «من او» و شخصیت فتاح که بهسرعت محبوب شد برگ جدید در خاطره ذهنی ادبیاتبازهای ایرانی ورق زد. رمان خیلی زود پرفروش شد و فتاحِ عفیف امیرخانی شهید شد و تا ابد زنده ماند.
================================