به چهار عمل اصلی احترام بگذاریم
در این چند هفتهی اخیر، مدام آمارِ کتابخوانی و سرانهی مطالعه ارائه میشود. آخرین آمار، چیزی در حدودِ 70 دقیقه است. اگر آدمی 70 دقیقه در روز مطالعه کند، قطعا آدمِ پرخوانی محسوب میشود. آدمِ پرخوان، با تندخوانیِ متوسط در 70 دقیقه باید 100 صفحه کتاب بخواند. (با توجه به پایینترین آمارها که بینِ 200 تا 400 کلمه در دقیقه برای آدمهای دورهندیده است.)
اگر کسی در روز 100 صفحه کتاب بخواند، در سال 36500 صفحه (365*100) کتاب میخواند.
اگر فرض کنیم هر کتاب 365 صفحه باشد، یعنی 100 کتاب در سال خوانده است.(36500/365) (آمارِ خانهی کتاب، راجع به متوسط تعداد صفحات، کمتر از این تعداد صفحه است پس به تعداد کتابِ بالاتری در سال میرسیم.)
چون آمار، به صورتِ سرانه ارائه شده است، باید در 70 میلیون ایرانی (70 و اندی) ضرب شود. اما فرض میکنیم 50 میلیون ایرانی سرانه را تعیین کرده باشند و باقی زیر سنِ مطالعه باشند. پس در ایران سالانه 5 میلیارد کتاب خوانده میشود. (50000000*100=5000000000)
فرض کنیم تعداد عناوین هم همان حدودِ 50 هزار عنوان باشد. (60 یا 70 هزار عنوان هم با همین نسبت با همان 60 یا 70 میلیون نفر تقسیم میشوند.) پس تیراژ متوسط همهی این عناوین میشود:
(پنج میلیارد تقسیم بر پنجاه هزار=5000000000/50000)
که میشود حدودِ 100 هزار نسخه!!
طبقِ آمارِ خانهی کتاب، شمارهگانِ متوسطِ کتاب، 2768 نسخه بوده است. یعنی دستِ بالا 3000 نسخه!
آمار، در همه جای عالم فرصتی است برای دروغگویی... اما اندازه باید نگاه داشت... تبدیلِ 3000 نسخه به 100000 نسخه یک سور زده است به آمارهای اهلِ سیاست!
بعدتر که گندش درآمده است، خواستهاند تصحیحاتی بکنند آمار را. گفتهاند که از این آمار 70 دقیقهای، 30 دقیقه مردم روزنامه میخوانند و 20 دقیقه هم قرآن و ادعیه! (با همان 20 دقیقه باقیمانده هم تیراژِ متوسط میشود 10 برابرِ واقعیت!)
اولا خطای بزرگ این است که یک آمارِ جانبیِ صنعتِ نشر را متصل کنیم به نظرسنجی و ثانیا خطای بزرگتر این است که در همین کار نیز روشمندی سالم نداشته باشیم.
به عنوانِ مثال، سرعتِ متوسط خودرو در شهر، آماری است مربوط به سیستمِ ترافیکِ شهری. فرض کنید کسی پیدا شود و این سرعتِ متوسط را نظرسنجی! کند!! و بعد بر اساسِ نظرسنجی بگوید سرعتِ متوسط در تهران 40 کیلومتر در ساعت است! بعد ببیند سرعت، کمتر از دنیا در آمده است، بلاهت را به نهایت برساند و بگوید 60 کیلومتر در ساعت، چون متوسطِ سرعتِ پروازهای ورودی و خروجیِ مهرآباد را نیز در نظرسنجی از خلبانان محترم لحاظ فرمودیم! آمارِ سرعتِ متوسط، یک آمارِ جانبی است برای صنعتِ ترافیک! سرعتِ عابرانِ پیاده و بچههایی که در منازل چهاردستوپا راه میروند و ایضا هواپیماهای فرودگاهِ شهر، دخلی به صنعتِ ترافیک ندارد!
همینقدر اضافه کنم که اگر مردم حتا 30 دقیقه در روز روزنامه میخواندند، شمارهگانِ روزنامههای ما دستِ کم یک صفر اضافه داشت! همانجور که کذبِ مطالعهی 90 دقیقه در روزِ تهرانیها، حتا در میانِ قشرِ نویسنده! نیز واضح است، 20 دقیقه مطالعهی قرآن را نیز واگذار کنیم به صداقتِ اهلش و ببینیم در میانِ مسجدیهای ما، 20 دقیقه در روز قرآن خوانده میشود؟
لازم نیست به صداقت احترام بگذاریم، یا به حقیقت، یا به فرهنگ، یا به واقعیت... گاهی حتا احترام به 4 عمل اصلی کفایت میکند!
متن صحبت در اختتامیهی جشنوارهی کتابخوانیِ مجازی که گمان میکنم تعبیرِ درستترش جشنوارهی مجازی کتابخوانی بود. چرا که مجازی نه به کتابِمجازیخوانی برمیگشت و نه به کتابخوانیِ مجازی.
======================================
1
ایسنا: انتقاد تقویفرد از نظر رضا امیرخانی دربارهی آمار مطالعه
http://isna.ir/fa/news/91111005825/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C
...-بهمن91
محمدرضا تقویفرد صحبتهای رضا امیرخانی دربارهی آمار سرانهی مطالعه را نادرست توصیف کرد.
مدیرمسؤول روزنامهی خورشید و مدرس دانشگاه هنر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: به نظر میرسد آمار ارائهشده توسط نهاد کتابخانههای عمومی دربارهی سرانهی مطالعه یک توضیح واقعی باشد که عینیت دارد.
او افزود: با طرح این موضوع که سرانهی مطالعه در کشور ما با احتساب ادعیه و قرآن، روزنامه، سایتهای اینترنتی و... است و درنظر گرفتن این بحث که بخشی از کشور ما از جوانان، دانشآموزان و دانشجویان تشکیل میشود و افرادی که وقت خود را به مطالعه و پژوهش اختصاص میدهند، میتوان گفت، جمع اینها به 75 دقیقه خواهد رسید.
تقویفرد با اشاره به صحبتهای رضا امیرخانی دربارهی سرانهی مطالعه در کشور اظهار کرد: دربارهی صحبتهای آقای امیرخانی دربارهی سرانهی مطالعه و انتقادی که ایشان نسبت به آمار ارائهشده در زمینهی سرانهی مطالعهی کشور داشتند، باید گفت، رییس نهاد کتابخانههای عمومی آمار مطالعهی کتاب در کشور را 15 دقیقه عنوان کردند و بخشهای دیگر را مثل قرآن و ادعیه، روزنامه و فضای مجازی تفکیک کردند و مطالعهی کتاب را 75 دقیقه عنوان نکردند.
او ادامه داد: من فکر میکنم آقای امیرخانی باید متوجه باشند در عصری زندگی میکنیم که همه چیز در کتاب خلاصه نمیشود. امروز بسیاری از نسخههای کتابها در فضای مجازی وجود دارد و خیلیها در فضای مجازی، کتاب مطالعه میکنند. پس یعنی اگر مطالعه در فضای مجازی باشد، این مطالعه به حساب نمیآید؟ همچنین امروز مردم برای مطالعه خیلی کمتر به سراغ لغتنامهی دهخدا میروند و بیشتر به سراغ جستوجوگرها میروند که آن هم جزو مطالعه محسوب میشود.
این مدرس دانشگاه افزود: عدد و رقمهایی که توسط آقای امیرخانی عنوان شد، از نویسندهای مثل ایشان بعید بود. ما وقتی میخواهیم نظری را مطرح کنیم، باید یک نگاه کامل داشته باشیم. 75 دقیقه را 70 دقیقه نگوییم و بحث کتاب را از سایر بخشها جدا کنیم.
تقویفرد همچنین با بیان مثالی گفت: مثلا اگر آماری دربارهی سرانهی مصرف گوشت در کشور بدهیم و سرانهی مصرف گوشت را در کشور 100 گرم اعلام کنیم و دامداری بیاید بگوید مگر چقدر گوسفند داریم که جوابگوی همه باشد، در پاسخ باید گفت، کسی نگفته است ما فقط 100 گوشت گوسفند مصرف میکنیم؛ گوشت ماهی، گاو، گوشت شکار و... هم گوشت است.
او با تأکید بر اینکه آمار نهاد کتابخانهها آماری واقعی است، اظهار کرد: به نظر من، آمار نهاد کتابخانهها میتواند آماری کاملا واقعی باشد. کشور ما اساسا با نوشتار و نوشتن سروکار دارد و خواندن هم جزو لاینفک زندگی ایرانی است و حالا کسانی هم در رسانههای خارجی سعی میکنند جانبدارانه سرانهی مطالعه در کشور را دو دقیقه عنوان کنند و حداقل از طبقهی نویسندهی کشور انتظار است از تمدن و فرهنگ ایرانی دفاع کند.
تقویفرد همچنین با اشاره به علت اصلی پایین بودن مراجعهی مردم به کتاب عنوان کرد: اگر در کشور ما مراجعه به کتاب کم است، دلیل اصلی مربوط به نویسندهای مثل من است که به جای اینکه کتاب بنویسد، کتابسازی میکند و برای همین مدام مطالب تکراری چاپ میشود.
او در ادامه افزود: ریشه در آن قلم است که نتوانسته مخاطب هوشمند خود را راضی نگه دارد. ما میتوانیم رمانهایی مثل «جنگ و صلح» داشته باشیم که بعد از سالها هم همچنان قابل رجوع باشد.
مدیرمسؤول روزنامهی خورشید در پایان صحبتهایش متذکر شد: باید در تحلیل دادهها در مسائل فرهنگی دقت داشت و نباید طوری تحلیل بدهیم که چون میخواهیم از شخص یا نهادی انتقاد کنیم، آمار مطالعه را زیر سؤال ببریم و نباید با طرح چنین مباحثی به دست کسانی که در خارج از کشور غرضورزانه صحبت میکنند، بهانه بدهیم.
======================================
2
پایگاه رسمی محمدرضا سرشار: سرشار: حذف آمار قرائت قرآن از سرانه مطالعه، مطابق با خواست سكولاريسم است
http://www.sarshar.org/archives/interviews/post_775.html
...-بهمن91
گروه ادب: رئيس انجمن قلم با بيان اينكه عدم محاسبه قرائت قرآن در سرانه مطالعه دقيقاً با سكولاريسم مطابقت میكند، گفت: بهترين ادبيات، ادبياتی است كه بتواند انسان را از وضع موجود به وضع مطلوب رهنمون كند و بهترين تعريف وضع مطلوب را میتوان در قرآن كريم مشاهده كرد.
محمدرضا سرشار، رئيس انجمن قلم
محمدرضا سرشار، رئيس انجمن قلم در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، به بررسی و تبيين بايدها و نبايدهای محاسبه قرائت قرآن و ادعيه در سرانه مطالعه رسمی كشور پرداخت و با بيان اين موضوع كه عدم محاسبه مطالعات دينی ـ مذهبی در سرانه مطالعه دقيقاً با سكولاريسم مطابقت میكند، گفت: دين را مقولهای جدا از دنيا فرض كردن، همان سكولاريسم است
اين نويسنده انقلابی و آئينی كشورمان ادامه داد: دين و دنيا از نظر يك مسلمان به هم وابسته است و اگر قرار باشد اولويت قائل شويم، اولويت اول با دين است.
وی در اين باره گفت: عده ای افراد فاقد اعتقادات مذهبی تصور یا در واقع ادعا می کنند که گوئی دين در حاشيه و مربوط به يك عده معدود از افراد بيكار و خاص است؛ در حالی كه به هيچ وجه اين طور نيست. خواندن قرآن ولو اينكه هر روز بخشهایی خاص از آن تكرار شود، مطالعه است. چون هر بار كه يك انسان فهيم قرآن را مطالعه میكند، ابعاد تازهای از آن را متوجه میشود.
سرشار با بيان اين مطلب كه خواندن ادعيه و كتابهای دينی، مطالعه محسوب میشود، اظهار كرد: مگر هدف ما از مطالعه ارتقای فكر و ايجاد تعالی در انسان نيست؟ پس چه چيزی بهتر از كتب دينی میتواند اين تعالی را در انسان ايجاد كند؟
افزود سرشار :
مطالعه قرآن و ادعيه به ويژه توام با تامل،، در جان، روح و انديشه مخاطب انقلاب، تحول و تغيير ايجاد میكند. بنابراين توجیهی عقلانی برای كنار گذاشتن آنها از اوقات مطالعه آزاد افراد وجود ندارد
وی عنوان كرد: بهترين ادبيات، ادبياتی است كه بتواند انسان را از وضع موجود به وضع مطلوب رهنمون كند. و بهترين تعريف و راهکار برای رسیدن به وضع مطلوب را میتوان در اديان الهی و در راس آنها اسلام مشاهده كرد. اين سنخ مطالعات، از جمله ابزارهای موثر برای رسيدن به وضعيت مطلوب هستند.
اين نويسنده آئينی ادامه داد: برای مثال از نظر عده ای، خواندن يك داستان مستهجن، مطالعه محسوب میشود، اما كلام خدا نبايد مطالعه به شمار آيد! كلام معصوم(ع) نبايد مطالعه محسوب شود! اين يك فكر دينی نيست، بلكه نگاهی سكولاريستی همراه با توجيهاتی شبهعقلانی رسوخ پيدا كرده حتی در بعضی از مسئولان فرهنگی کشور است.
======================================
3
بولتن نیوز: نویسندههایي كه براي مردم مريخ كتاب مينويسند نه مردم ايران!
http://www.bultannews.com/fa/news/122366/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%8A-%D9%83%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D9%8A%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86
من که سالهاست در عرصهی نشر کشور حضور دارم، به هیچ وجه قبول ندارم که علت اصلی پایین آمدن سرانهی مطالعه در کشور بخاطر گرانی کاغذ و مشکلات مالی و اقتصادی مردم است. البته منکر این دلیل نمیشوم، اما علت اصلی نیست. به نظر من پیرمرد، علت اصلی بیرغبتی مردم به کتاب خواندن...
گروه فرهنگي ـ 1. چهارم بهمن ماه، نشست خبری دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور در خصوص ارائه گزارش وضعیت شاخصهای کتاب و کتابخوانی و آمارهای جدید سرانهی مطالعه سال 91 برگزار شد.
به گزارش بولتن نیوز، مهمترین نکتهی سخنان دبیر کل به سرانهی مطالعهی کشور اختصاص داشت. وی گفت: «آخرین سنجش در اردیبهشت 91 نشان میدهد مجموعهی سرانهی مطالعه، 75 دقیقه و 34 ثانیه است.»
مسلماً این میزان از مطالعه برای همهی ما جای تعجب دارد. زیرا اکثراً فکر میکنیم که ایرانیها خیلی اهل کتاب خواندن نیستند. اما آمارها خلاف این را ثابت میکنند و میگویند که به طور متوسط هر ایرانی در روز، 75 دقیقه مطالعه دارد. ولی وقتی صحبتهای آقای دبیر کل جلوتر رفت، خیلی هم به این آمارها امیدوار نشدیم. ایشان ادامه دادند: «{از این 75 دقیقه و 34 ثانیه} 15 دقیقه و 17 ثانیه مربوط به کتاب، 32 دقیقه و 56 ثانیه مربوط به روزنامه، 5 دقیقه و 42 ثانیه مربوط به نشریه و 21 دقیقه و 35 ثانیه مربوط به قرآن است.»
به عبارت دیگر، هر ایرانی در طول بیست و چهار ساعت، تنها یک ربع ساعت را به خواندن کتاب اختصاص میدهد. البته چون این قضیه شامل انواع کتابخوانی از جمله درسی و دانشگاهی میشود، کیفیت آمار را بیش از پیش پایین میآورد. در ضمن، بعضی افراد ساعت مطالعهی فراوانی داشته و در این محاسبه، جای چندین نفر را میگیرند. در نتیجه، وقتی به طور کیفی به این آمار نگاه کنیم متوجه میشویم که خیلیها، در طول روز حتی یک ورق کتاب هم نمیخواندند. اما چرا؟
2. چند وقت پیش، به اتفاق چند تن از دوستان به دیدار مدیرمسئول یکی از برجستهترین انتشاراتیها ایران رفته بودیم. حدود یک ساعتی به گپ و گفت در خصوص مسائل این روزهای کتاب در مملکتمان پرداختیم. گذشته از همهی صحبتها، نکتهای در گفتههای مدیر مسئول محترم بود که جای تأمل فراوان داشت. ایشان در خصوص پایین آمدن رغبت مردم به مطالعه گفتند:
«من که سالهاست در عرصهی نشر کشور حضور دارم، به هیچ وجه قبول ندارم که علت اصلی پایین آمدن سرانهی مطالعه در کشور بخاطر گرانی کاغذ و مشکلات مالی و اقتصادی مردم است. البته منکر این دلیل نمیشوم، اما علت اصلی نیست. به نظر من پیرمرد، علت اصلی بیرغبتی مردم به کتاب خواندن، نبود کتاب مناسب است. یعنی مردم کتابی که مناسبشان باشد را پیدا نمیکنند. مطمئن باشید اگر کتاب خوب وجود داشته باشد، مردم به آن رغبت نشان میدهند. مطمئن باشید اگر مردم به کتابی احساس نیاز کنند، هرچقدر هم که پولش باشد، حاضرند بپردازند. علت مشکل کتاب نخوانی ما در این است که مردم به این کتابهای فعلی احساس نیاز نمیکنند.» (نقل به مضمون)
ایشان در ادامه به مقایسهی کتابهای کمک درسی و دانشگاهی با سایر کتب پرداخت. وی استدلال کرد که با وجود گران شدن قیمت کتابهایی از این دست، به دلیل احساس نیاز مردم به آنها، نه تنها از خریداران آن کم نشده بلکه بر تعداد آنها اضافه هم شده است. البته ایشان این رابطه (رابطهی نیاز – رغبت) را یک اصل اقتصادی دانست که میتواند در سایر زمینهها هم صادق باشد.
3. فشار اقتصادی از دو طرف به کتابخوانی لطمه میزند. از یک طرف باعث بالا رفتن قیمت کتاب میشود و دسترسی به آنرا دشوار میکند. از طرف دیگر، باعث میشود تا زمانی را که باید به کتابخوانی اختصاص دهیم، به کسب درآمد و بالا بردن توان اقتصادی برای تأمین نیازهای اولیه واگذار کنیم. و همهی اینها یعنی تعطیلی مطالعه. همانطور که دبیر کل نهاد کتابخانهها گفت امسال نسبت به سال گذشته میزان کتابخوانی پایین آمده.
با این حال، مشکل اصلی در این است که به قول حضرت حافظ:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه "درد نیست" وگرنه طبیب هست
به نظر میرسد مشکل اصلی کتابخوانی در ایران این است که از یک طرف، مخاطب کتابها به سمت رسانههای دیگر رفته و نیازهای معنوی خود را از طریق تلویزیون و اینترنت و دیگر ابزارهای مدرن رسانهای تأمین میکند. و از سوی دیگر و از همه مهمتر، نویسندههای ما چیزی به نام "کتاب عمومی" یا "کتاب بالینی" را نادیده گرفته و سعی نمیکنند با توجه به نیاز مخاطب، به نوشتن کتاب مبادرت بورزند.
امیدواریم که نویسندههای ما به بدنهی جامعه برگردند و سعی کنند تا با تشخیص "آنچه برای عموم مردم ضروریست" و رعایت اصل "زبان زمان" مردم را با کتاب مأنوس کنند.
======================================
4
خبرگزاری فارس: واعظی: انتقادها درباره میزان سرانه مطالعه ناشی از جهل افراد است
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920603000099
* فردی اعلام کرده بود که سرانه مطالعه غلط است
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور ضمن اشاره به نقدهایی درباره سرانه مطالعه افزود: فردی اعلام کرده بود که سرانه مطالعه غلط است، البته کسی که اعلام کرده بود عنوان نکرده بود که سرانه چه میزان است!
وی ادامه داد: اعلام کردیم طی سنجش سال 1391 میزان سرانه مطالعه 75 دقیقه است، اما این فرد مدعی شده بود که این میزان دروغ است، من انتظار دارم فردی که چنین ادعایی میکند ابتدا راست این دروغ را آشکار کند، فردی که اطلاع و وقوفی درباره این مسئله ندارد نباید چنین سخنی را مطرح کند.
واعظی بیان کرد: فردی که مثلا در حوزه داستان فعالیت میکند ممکن است اطلاعی از آمار و سنجش فرهنگی و مطالعه نداشته باشد، چرا که این موضوع دانش و علم است، نظام آکادمی و دانشگاهی ما به برخی از افراد دکترای آمار داده تا این موارد را با استفاده از دانش خود ارائه کنند تا مستند باشد ولی مشاهده چنین انتقادهایی ناشی از جهل است.
======================================
5
خبرگزاری فارس: چند کیلو کتاب نیاز دارید؟
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920606000576
...-شهریور92
* آمار از 2 دقیقه مطالعه در شبانهروز تا 75 دقیقه!
در سال 87 علی اکبر اشعری رئیس کتابخانه ملی ایران، سرانه مطالعه برای هر نفر را دو دقیقه در شبانهروز اعلام کرد که با افزودن کتابهای درسی برای برخی از افراد در شبانهروز به حدود 6 دقیقه میرسد، اما همان زمان محمد سالاری مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی گفته بود آمار قدیمی 2 دقیقه در روز که همه جا گفته میشود و به آن استناد میکنند، سیاهنمایی است و آمار واقعی 120 دقیقه است!
سال 81 هم مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرده و اعلام کردند سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است. در بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانهای منتشر کرد. اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان اعلام کرد: 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه میکنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده است. کارشناسان سازمان، میگویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه میکنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه میکنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه میکنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب میخوانند.
ارائه آمار متناقض ادامه پیدا کردند تا اینکه منصور واعظی دبیر شورای فرهنگ عمومی در سال 88 سرانه مطالعه در ایران را 18 دقیقه اعلام کرد و در آخرین اظهار نظر خود سرانه مطالعه در ایران را 79 دقیقه در روز اعلام کرد.
*حساب سرانگشتی جالب رضا امیرخانی برای سرانه مطالعه
این سخنان با واکنشهای اهالی قلم و فکر روبهرو شد، تا جایی که رضا امیرخانی در مراسم اختتامیه جشنواره کتابخوانی مجازی با یک حساب جالب گفت: اگر هر ایرانی در سال 100 کتاب بخواند، با در نظر گرفتن 50 میلیون نفر جمعیت باسواد و تحصیلکرده و تعداد عناوین کتاب که سالانه 50 هزار عنوان کتاب است، تیراژ متوسط عدد بسیار بالایی، حدود 100 هزار نسخه میشود، در حالی که تیراژ متوسط ما تقریبا نزدیک به 3000 نسخه است. آن 97 هزار تا را از کجا داریم در میآوریم؟ گفتهاند مثلا روزنامهخوانی، متون مذهبی، خواندن زیرنویس تلویزیون و چیزهایی مثل این.
او سپس تشریح کرد: اگر هر ایرانی در روز به طور متوسط 70 دقیقه کتاب بخواند، با مراجعه به آمارهایی که راجع به کتابخوانی داریم، درمی یابیم که کسی که 70 دقیقه در روز کتاب میخواند، آدم پُرخوانی است، آدم پُرخوان قطعا آدم تندخوانی است. آدم تندخوان در 70 دقیقه احتمالا میتواند روزی 100 صفحه کتاب بخواند و در طول سال که 365 روز است، 36 هزار و 500 کلمه کتاب میخواند. اگر تعداد متوسط صفحات کتاب را طبق آمار خانه کتاب 250 صفحه یا برای اینکه رُند شود، 365 صفحه فرض کنیم؛ یعنی طبق این آمار، هر ایرانی سالانه 100 کتاب میخواند.
از سوی دیگر مصطفی رحماندوست در نشست رونمایی از مجموعه آثار لئو لیونی گفت: وزارت ارشاد در این سالها چنان آماری از سرانه مطالعه داده است که وقتی آن را با دیگر کشورهای دنیا مقایسه میکنیم، انگار ما از همه کشورهای جهان بالاتریم، اما من به صراحت میگویم این آمار دروغ است. هیچ مکان رسمی در ایران وجود ندارد تا بتوانیم بفهمیم سطح مطالعه در کشور چقدر است، اما من حس میکنم این سطح بسیار پایین است.
*واعظی برنتابید
اینجا بود که واعظی این صحبتها را برنتابید و گفت: فردی اعلام کرده بود که سرانه مطالعه غلط است، البته کسی که اعلام کرده بود عنوان نکرده بود که سرانه چه میزان است! اعلام کردیم طی سنجش سال 1391 میزان سرانه مطالعه 75 دقیقه است، اما این فرد مدعی شده بود که این میزان دروغ است، من انتظار دارم فردی که چنین ادعایی میکند ابتدا راست این دروغ را آشکار کند، فردی که اطلاع و وقوفی درباره این مسئله ندارد نباید چنین سخنی را مطرح کند.
وی بیان کرد: فردی که مثلا در حوزه داستان فعالیت میکند ممکن است اطلاعی از آمار و سنجش فرهنگی و مطالعه نداشته باشد، چرا که این موضوع دانش و علم است، نظام آکادمی و دانشگاهی ما به برخی از افراد دکترای آمار داده تا این موارد را با استفاده از دانش خود ارائه کنند تا مستند باشد ولی مشاهده چنین انتقادهایی ناشی از جهل است!
این در حالیست که میتوان مدعی شد امروزه مردم صرفاً برحسب ضرورت کتاب مطالعه میکنند و کمتر کسی هست که برای رشد و تعالی و گسترش بینش و تفکر کتاب بخرد. این دوری از کتاب و کتابخوانی نه تنها در بطن جامعه و در میان عموم مردم بلکه در میان اخص مردم و دانشجویان، اساتید و ... هم مشاهده می شود. اگر زمانی بود که دانشجویان در اوقات فراغت و همنشینیهای با دوستانشان درباره کتاب و نویسندگان صحبت میکردند، در حال حاضر ترجیح میدهند اوقات خود را در کافی شاپها و با تفریحات دیگر پر کنند. راحتتر بگوییم که اگر زمانی بود که دانشجویان حداقل برای شبهای امتحان کتابهای درسی میخواندند، امروزه به جزوههای از هم گسیخته خود اکتفا میکنند.
در همين رابطه :
|