از ماجرای نامگذاری رمان «قیدار» تا تبدیل جلسات نقد به مجالس تعزیه
خبرگزاری فارس: نویسنده کتاب قیدار گفت: نگاه مجالس نقد کشور به مجالس تعزیه تبدیل شده است که این امر در حال نابود کردن ادبیات است.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911116001265
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، چهارمین نشست «آینههای روبهرو» به موضوع «معنویت در آثار رضا امیرخانی» اختصاص داشت که این مراسم امروز با حضور امیرحسین فردی، محمدعلی قربانی، حسین فتاحی، رضا امیرخانی و محمدحسن حسینی در تالار مهر حوزه هنری برپا شد.
* امیرخانی: این جلسه شبیه ختم است
در این مراسم رضا امیرخانی نویسنده رمان «قیدار»، بیان داشت: اگر از بنده بپرسید که این جلسه شبیه به چه چیزی است میگویم شبیه به مجلس ختم است.
وی اضافه کرد: بنده به نگاه محمدحسن حسینی به آثارم احترام میگذارم چراکه نگاه او به آثار یک نگاه شاعرانه است.
وی با اشاره به چگونگی انتخاب عنوان «قیدار» برای کتابش، اضافه کرد: به دنبال نامی برای کتاب «قیدار» بودم، کسی هم به بنده گفته بود که میتوانم درباره این طرح کار کنم اما مدتهای مدیدی به دنبال اسم بودم که نام شخصیت اصلی داستانم را با چه عنوانی نامگذاری کنم.
* ماجرای نامگذاری رمان امیرخانی به نام قیدار/مجالس نقد ما شبیه ختم شده است
امیرخانی ادامه داد: در نهایت برای سفری به زنجان دعوت شدم و برای کرایه ماشین به میدان آزادی رفتم که در آن زمان کرایه ماشین پژو به زنجان 9 هزار تومان و زانتیا 12 هزار تومان بود اما بنده به دلیل آنکه ماشین پژو نبود، با زانتیا به سفر خود ادامه دادم در سفر دلیل افزایش قیمت کرایه ماشین پژو و زانتیا را از رانندهای که همشهریام بود، جویا شدم و او هم سرعت زیاد زانتیا را بیان کرد و آنقدر تند رفت که بالاخره ماشین راهنمایی و رانندگی پشت سر ما حرکت کرد و راننده هم برای فرار از مأموران راهبر به یکی از زیرگذرها که برای سیلابهای اتوبان ساخته شدهاند، رفت و به شهری با نام «قیدار» رسیدیم که برایم بسیار جالب بود چراکه اصلاً روی این شهر و نام پیامبر آن فکری نکرده بودم.
وی افزود: معتقدم امر نوشتن همانند باقی کارها امری ساده و سهل است، به نوعی دیگر گمان نپنداریم که یک نویسنده برای نگارش اثرش همه حواشی و جزئیات را مدنظر دارد بلکه قلم کمک میکند که اثر شکل خودش را پیدا کند.
نویسنده رمان «من او» گفت: بنده اصولاً با ادبیات مضاف زیاد آشنا نیستم به گونهای دیگر ادبیات جنگ و آئینی را به خوبی نمیشناسم و برایم بسیار سخت است اما وقتی صفت را در توصیف ادبیات به کار میبریم کار سختتر از مضاف میشود چراکه برای مضافالیه میتوان یکسری مبانی انضمامی پیدا کرد اما برای ادبیات باید چه چیزی را انتخاب کنیم؟
وی اضافه کرد: اگر نویسندهای قصد داشته باشد در طرحش، معنویت را طرح کند حتماً مقهور طرح خود خواهد شد و به سرانجام نخواهد رسید، همچنین صفت در نویسنده نیست بلکه در نوشته آن است. نگاه مجالس نقد ما به مجالس تعزیه تبدیل شده است که این امر در حال نابود کردن ادبیات است.
* حسینی: امیرخانی اهل حقیقت است
در ادامه این مراسم، محمدحسن حسینی نویسنده و منتقد بیان داشت: راجع به رضا امیرخانی و نویسندگانی از این دست صحبت کردن بسیار دشوار است.
وی با بیان اینکه تواضع، اعلام وضعیت است، اضافه کرد: در وهله نخست نشست امیرخانی را به عنوان فتوت و جوانمردی در آثار امیرخانی نامگذاری کرده بودیم که در نهایت عنوان آن را به معنویت در آثار امیرخانی تغییر دادیم.
حسینی ادامه داد: کتابهایی که درباره عرفانهای نوظهور منتشر و روانه بازار نشر شدهاند، بسیار هستند که در این کتابها از کلمه معنویت سوءاستفاده شده است به نوعی که کلمه ایمان کم کم از قاموس مردم این روزگار رخت میبندد.
وی افزود: شاعران و نویسندگان به مرتبهای از حقیقت دست مییابند که ناخودآگاه جمله و کلماتی را بیان میکنند که امیرخانی هم به این گونه است.
حسینی ادامه داد: برخیها معتقدند حدود 2 هزار کتاب از عرفانهای نوظهور در کشور چاپ، تألیف و ترجمه شده است، همچنین بعضیها میگویند که برخی از آثاری که در ایالات متحده ممنوع الچاپ بوده، در ایران چاپ شده است.
این منتقد گفت: آنچه باعث میشود ما از کثرتگرایی خلاص شویم، نوآوری و خلاقیت است، به گفته وی حوزه هنری به اشعار بیدل توجه بسیاری داشته و تاکنون آثار بسیاری را منتشر و روانه بازار نشر کرده است.
حسینی ادامه داد: رضا امیرخانی اهل حقیقت است، در دوران گذشته بنده به همراه این نویسنده به مراسم خاکسپاری سیدحسن حسینی رفته بودیم که در آن زمان به امیرخانی گفتم که آخر خط امروز دنیا، مرگ است.
وی با بیان اینکه رد پای معنویت در آثار امیرخانی به وضوح مشاهده میشود، گفت: کتاب «من او» امیرخانی نمایشگاهی از بحثهای عاشقانه است، حتی برخی از سختترین منتقدین نقدهای بیانصافانهای را نسبت به کتابهای امیرخانی داشتهاند، اما یکی از این منتقدین معتقد است که چون امیرخانی در این اثر به عشق پرداخته، با این کتاب هیچ مشکلی ندارد.
حسینی معتقد است که رضا امیرخانی نویسنده را بیشتر از رضا امیرخانی مصاحبهکننده دوست دارد، چرا که در بیشتر آثار این نویسنده، تکلیف شخصیتها روشن است.