تاريخ انتشار : ٩:٥٦ ١١/٣/١٣٨٧

سرلوحه‌ هفتاد و ششم: تعددِ آقا!
سالِ هشتاد بود به گمانم. يا هشتاد و يك. آن‌زمان‌ها آقا كم‌تر به خواب مردم مي‌آمد. براي همين وقتي در جلسه‌ي سياست‌گذاريِ... گفتند مي‌خواهيم راجع به هنرِ موعود حرف بزنيم، موعود را مقابلِ موجود گرفتم و عنانِ سخن‌راني را گرفتم و... كه يك‌هو جماعت نچ نچ كردند كه نه! بحث بر سرِ هنر است در زمانِ حكومتِ موعود... و منِ عوام پقي زدم زيرِ خنده كه كلي بخت يارمان است، اگر او كه مي‌آيد از دم تيغ نگذراندمان. اصلا از كجا معلوم كه در حكومتِ موعود من و تو باشيم و اگر باشيم از كجا معلوم كه طرفِ صالحان باشيم و اگر باشيم از كجا معلوم كه وظيفه‌مان فرهنگي باشد و اگر باشد از كجا معلوم كه سياست‌گذار... و آن زمان ديگر در آن جلسه راه‌مان ندادند، و اين براي من تا مدتي دست‌مايه‌ي مزاح بود اما بسياري از آن حضرات بعدتر مناصب فرهنگي و هنري را اشغال كردند...

×××

پريشب مهندس زنگ زده بود و مي‌گفت: رضا جان! خودِ آقا به خوابِ بچه‌ها آمده‌اند و سفارش كرده‌اند كه گاري -همين سواريِ زيرِ پايت- را رد كني به صادق، از دم قسط!! خنديدم. من هم جواب دادم: اتفاقا خودِ آقا دوباره به خوابِ بچه‌ها آمده‌اند و توضيح داده‌اند كه آن شب عصباني بوده‌اند و نقدي باشد احوط است!

هر دو گوشه‌ي چشمي داشتيم به بي‌پرواييِ عوام‌فريبانه‌اي كه اين روزگار بدجوري رونق پيدا كرده است.

سال‌ها پيش قيصرِ كيميايي در جايي از اين ديالوگ به طنز استفاده كرده بود و اهلِ ديانت را آزار داده بود، اما امروز بعضي اهلِ ديانت گويا خود به اين متدِ جديدِ قيصري دست يافته‌اند!

×××

آقايي كه برايش تابلو بزني وسطِ خيابانِ ولي‌عصر (عج) كه “آقا خيلي مخلصيم“ و بعد هم برايش نقشه‌ي راه بكشي و پاريس و لندن را قرمز كني و مثلا ورشو و پراگ را زرد و توضيح بدهي كه طبقِ احاديث قرمزها دشمني مي‌كنند و زردها... حكما شب‌ها هم به خواب مردمان مي‌آيد و از فلان كانديدا حمايت مي‌كند و بعدتر يحتمل در انتخابِ وزرا هم نظر مي‌دهد و از آن‌جايي كه مجلسِ را تاييد كرده است پس از طرحِ تثبيتِ قيمتِ بنزين هم دفاع مي‌كند و...

×××

كذب الوقّاتون!

×××

شنيده بودم كه راه‌هاي رسيدنِ به پروردگار به عددِ آدميان است، اما امروز بايد اضافه كرد كه گويا به عددِ بعضي نيز امام زمان داريم!

مثلا يك جنس كه در جلساتِ خانم‌جلسه‌اي‌ها ظهور مي‌كند و نوري مي‌پاشد و فقط بعضي آن را مي‌بينند و يكي از آن‌ها كه ده سالِ پيش از اين نورها مي‌ديده است و حتا از جلساتِ خانم‌جلسه‌اي‌هاي شهرستاني دور و بر تهران اخراج شده بود، امروز در صحنِ علنيِ مجلس است...

يك جنسِ ديگر از امامِ زمان‌ها هستند كه كارِ سياسي مي‌كنند. يعني وقتي حتا با عقلِ ناقص هم مي‌توان فهميد كه مثلا ره‌بر چرا از اظهارِ نظرِ مستقيم خودداري مي‌كند، و مي‌شود فهميد كه اين عدمِ اظهارِ نظرِ مستقيم چه‌قدر براي حفظِ اعتقاداتِ مردم مفيد است، اين جنسِ امامِ زمان از فلان كانديدا حمايت مي‌كند و...

يك جنسِ ديگر هست كه فقط اهلِ ارتباطات‌ است و كمك مي‌كند به بعضي از اقطاب كه پيش‌گويي كنند و داوري كنند و مريد جمع كنند و... دوستِ بزرگ‌وارِ ما، فيلم‌نامه‌نويس و اهلِ معنا كه خود عالم‌زاده است و اهلِ بخيه يك‌بار شرف‌ياب شده بود خدمتِ يكي از همين مرتبطانِ با آقا كه اتفاقا كلي هم مريدِ هنرمند دارد. حضرتِ قطب يك دستش را عمودي نگه داشته بوده و دستِ ديگرش را افقي! بعد دستِ افقي خورده بود به دست عمودي! مَرَده پچ‌پچ كرده بوده‌اند كه “يازده سپتامبر!“ حضرتِ قطب فرموده بود: “بله! من اين صحنه را ماه‌ها پيش ديده بودم، همين جوري!“ و هاشم‌زاده‌ي عزيز جوابش داده بود كه “خب، مي‌گرفتي جلوش را حضرتِ استاد!!!“

و دانش‌جويانِ پزشكي كه در روزبه كارآموزي گذرانده باشند، خوب مي‌دانند كه در جامعه‌ي مذهبيِ ما يك بخش از روزبه را متوهمانِ ارتباط با آقا اشغال كرده‌اند...

×××

من به اين اسلامِ آقازده‌ي قشري رسما كافرم! سال‌ها شاگرديِ مجتهدي را كرده‌ام اهلِ معنا كه مرحومِ پدرش -اعلي‌الله مقامه- نيز از بزرگانِ شريعت و طريقت بود. در محضرِ ايشان بسياري از افرادِ ظاهر‌الصلاح را ديده‌ام كه توهمِ ارتباط با آقا داشته‌اند. آخري‌شان يكي بود كه از شيراز آمده بود و مي‌گفت آقا مرا فرستاده‌اند خدمتِ شما! بعد از يكي دو هفته هم معلوم شده بود كه آقا از اجنه‌ي اهلِ حال بوده‌اند و اين آدمِ ساده‌لوح را سرِ كار گذاشته بوده‌اند!

×××

مهندس چند وقتِ پيش به مزاح مي‌گفت كه اصلا خميني خودِ امامِ زمان بود. ظهور كرد و كارها را پيش برد و... اما بعد از دستِ اين دور و بري‌ها چنان شاكي شد كه گفت مي‌روم و هزار سالِ ديگر برمي‌گردم!

اين مزاح بود، اما بگذار به صراحت بگويم كه در اوانِ انقلاب اگر امام چنين ادعايي مي‌كرد، اين ادعا مسموع بود نزدِ بسياري از مردم. كساني كه نفوذِ امام را درك كرده باشند مي‌دانند كه او چنان قدرتِ معنوي داشت كه نيابتِ امام زمان جامه‌اي بود به اندازه‌ي قامتش. و قطعا وقتي دور و برِ ما نيز مملو است از كراماتِ امام، دور و بر خودِ او فضاي مناسبي بود تا بسياري از تشرفِ او بگويند خدمتِ مولايش يا از سايرِ كراماتِ امام.

حتا يك نمونه نيز از اين كرامات دستِ كم در زمانِ حياتِ امام از ايشان نقل نشد. امام -به لحنِ خودش- توي دهنِ كسي مي‌زد كه عقل را تعطيل كند و اين‌گونه بخواهد حجت بتراشد...



  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ١٣٧٥٨
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.