حالا پلاك ليزريها به ما ميگويند ديزلي! اما ما نيز هم زماني دانشجو بوديم و هر دوشنبه كنارِ ابنِ سينا صف ميكشيديم و نقشه يك از روي هم كپ ميزديم و حلِ تمرين به جاي هم حاضر ميزديم و...
روزِ اولي كه رفتيم دانشگاه، رياضي-يك داشتيم تالار دو. همهي وروديهاي آن سال نشسته بوديم تنگِ هم و دكتر تابش كلكولس ميفرمودند. اي-كيو-ساني داشتيم كه از بختِ بد همرشتهي ما نيز بود و رديفِ اول تكسرنشين نشسته بود و مدام اظهارِ فضل ميكرد. تا دكتر خطي روي تخته مينوشت، او خطِ بعد را بلند بلند ميگفت و هر از گاهي اشكالي ميكرد و... و البته هيچ كدام اينها كارِ بدي نبود، به شرطِ آن كه كلاس خصوصي بود و باقيِ ما سيصد و نود و نه نفر مصدع نميشديم. هنوز به ديفرانسيل نرسيده بوديم كه چشمكي زديم و قرار-مداري و بلافاصله پس از اظهارِ فضلِ اي-كيو-سان سي نفر شروع كرديم به كف زدن! جماعت هم بدشان نيامد و چهارصد نفر شروع كردند به كف زدن براي حضرتِ اي-كيو-سان كه شما پلاكليزريها بهاش بچه مثبت ميگوييد!
كلاس به خنده تمام شد و دكتر تابش هم زيرزيركي بدش نيامد! ميخواستيم از در خارج شويم كه كسي جلو آمد و بينِ هالِ تالارها و ابنِ سينا نگهمان داشت. اي-كيو-سان هم كنارش ايستاده بود.
- آنهايي كه شروع كردند به كف زدن بيايند به انجمن!
- انجمن؟!
- انجمنِ اسلامي.
چهل نفر رفيقِ هممدرسهاي بوديم كه تعدادمان بيش از اعضاي فعالِ انجمن بود. بنا بر اين خيلي تحويلشان نگرفتيم و گفتيم ما خودمان انجمنِ اسلامي هستيم با چهل عضو!
اين روزِ اولِ دانشگاهِ ما بود.
***
درسي كه ما ميخوانديم سرِ تمام شدن نداشت، پس آنقدر بختيار بوديم كه ببينيم چندسالِ بعد همين رفقاي انجمني را زماني كه زيرجلكي از ما ميپرسيدند، چه فيلمهايي براي نمايش خوب است. همانهايي كه پيشتر كنترل ويديو را با انبر برميداشتند، در راستاي وظايفِ انجمنِ اسلامي كلوپ درست كرده بودند و بعدتر هم از ديگران شنيديم كه با داريوش و معين زمزمه ميكردهاند: دوباره ميسازمت وطن...
***
نه خيال كني كه استحالهاي يا متامورفوري يا دگرديسياي يا چيزي از اين دست. آدمها همان آدمها بودند. عرب ميگويد: الجاهل اما مفرِط او مفرِّط.
فاصلهاي نيست ميانِ افراط و تفريط. ميان دو ورِ بام هيچ زماني فاصلهاي نيست...
***
پر نبايد گفت. دانشجو اگر مهميز بر سياست بزند و عاقلانه سياستورزي كند، از بيخ متفاوت ميشود با آنها كه سياست از ايشان سواري ميكشد. ولو اين كه ظاهر رويهشان يكسان باشد.
***
لوحِ دانشجو كه توسطِ دوستِ جوانِمان علي محبي راهاندازي شده است، قرار است از جنسِ اولي باشد. نه از جنسِ افراطيها و تفريطيها. سياستورزي حرفهي دانشجو نيست. عيبي ندارد، به ما بگويند ديزلي، اما هر چه باشد پلاك ليزريها بايستي حواسشان را بيشتر جمعِ فرهنگ كنند... در همين رابطه :