بعد از ظهر دیروز برنامه نقد کتاب «جانستان، کابلستان» در فرهنگسرای فردوس تهران برگزار شد. در این نشست علاوه بر نویسنده کتاب اسدالله امیری رایزن فرهنگی افغانستان نیز حضور داشت و شعرا، نویسندگان و موسیقیدانان افغان مقیم تهران نیز گرد آمده بودند. در ابتدای این جلسه کتاب «جانستان کابلستان» با حضور امیرخانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نویسنده کتاب «من او» در خصوص طرح جلد کتاب عنوان کرد: طراح کار آقای قریبپور هستند و من به عنوان نویسنده چندان در کار طراحی جلد نظری ندادم زیرا دوست هم ندارم که طراح در خصوص متن من نظری داشته باشد. طراح جلد بدنبال این بودند که نشان دهند این خاک از زر ساخته شده و به همین دلیل نقشه این کشور بر روی جلد به رنگ طلایی دیده میشود.
*افغانستان با ایران همفرهنگ و همزبان است/رسم جوانمردی نبود تنها به این کشور بروم
امیرخانی در خصوص سفر با خانواده به افغانستان نیز گفت: از آنجایی که این کشور هم فرهنگ و همزبان ما محسوب میشود، پس در نتیجه این رسم جوانمردی نبود که تنها پا به این مکان بگذارم و دوست داشتم خانوادهام هم در حضور من باشند. بعد از انتشار کتاب بیش از 100 نفر به من مراجعه کردهاند و عنوان کردهاند که تصمیم دارند خانوادگی به افغانستان سفر کنند که در بین آنها نزدیک به 30 نفر این سفر را انجام دادهاند. سفر به افغانستان یکی از شیرینترین سفرها برای ایرانیها میتواند باشد.
نویسنده کتاب « ناصر ارمنی» در پاسخ به این پرسش مجری برنامه که چرا این اثر را کتابت کرده گفت: من تا روزی که به مزار شریف رسیدم و تا لحظهای که از پرواز جا ماندم بنا نداشتم سفرنامهای بنویسم. بیشتر این سفر را انجام داده بودم تا دانستههای ذهنی خودم را افزایش دهم. اما در آن لحظه بود که به این نتیجه رسیدم نکات جدیدی برای مردم هست و من میتوانم برای آنها بازگو کنم و از پنجره غبار گرفتهای که میان ما و افغانستان وجود دارد غبارروبی کنم. حس نوشتن این سفرنامه در اواسط سفر به من دست داد و این گونه نبود که با برنامه دست به این سفر بزنم و مطمئنا اگر قصد نوشتن از پیش بر من معلوم میشد، از ترفندها و تمهیدات دیگری سود میجستم.
نویسنده کتاب «نفحات نفت»در خصوص رسم الخط خود در این کتاب و دیگر کتابهای دیگرش عنوان کرد: این سوال سر جهازی است که در هر جلسهای از من خواسته میشود در خصوص آن توضیح دهم. من نزدیک به 17 سال است که به این شیوه مینویسم و تا به امروز هم به آن پایبند هستم. در جدانویسی به نظر میرسد خط ماشینی در متونی که ما میخوانیم و مینویسیم بر خط نوشته شده با دست غلبه دارد. در تعریف مایکرو سافت word عنوان شده که یک واژه معنایی متحد چیزی است که بین دو فاصله قرار می گیرد. این تعریف به من اجازه میدهد که راحت تر این کار را انجام دهم. دلیل آن هم از یک سو به گسترش زبان فارسی مربوط میشود و از سوی دیگر به خطراتی که این زبان را تهدید میکند. این امر نگرانیهایی را در من ایجاد کرده و به همین دلیل دست به این سبک نوشتن زدهام. ما در حوزه لغت سازی عملکرد خوبی نداشتهایم برخلاف برادران عرب زبان که به دلیل تصریف کلمات خیلی سریع دست به جعل کلمه میزنند شاید جدا نویسی کمک کند که ما ریشههای کلمات را بهتر بشناسیم و در آن سو بتوانیم معادلات بهتری را برای کلمات بیگانه بسازیم. اما من فقط در حوزه کتابهای خودم دست به این کار می زنم و شاید اگر من مسئول روزنامه، پایگاه اینترنتی و ... بودم دست به این کار نمیزدم.
* نگاه به افغانستان ترحمبرانگیز نیست/نگاهی مهربانه به سوژهای کوچک در کشوری بزرگ است
امیرخانی در خصوص دوگانه شدن نثر از اواسط کتاب تا انتها گفت: این تغییر زبان تعمدی است. راوی که اینجا نویسنده هم هست عملا تحت تاثیر زبان کشور مقصد قرار میگیرد و آرام آرام در متن و تنه سفرنامه کلمات برادران و خواهران افغانی زبان را مشاهده میکنید.
او در پاسخ به پرسش مجری برنامه در خصوص نگاه ترحمانگیزش به افغانستان در کتاب گفت: نگاه من به هیچ وجه ترحمانگیز نیست. این نگاه، نگاهی مهربانانه به سوژهای کوچک (طفلی هشت ماهه) در کشوری بزرگ است. البته احساسی بودن متن اثر هم بیشتر بازمیگردد به اینکه من مدت زمان کمی در افغانستان بودم و اگر کس دیگری که مدت بیشتری را در آنجا سپری کرده بود و تصمیم به نوشتن میگرفت، متن بهتری از من مینوشت.
* وقتی به افغانستان رفتم احساس کردم وارد خانه خودم شدم
در پایان نیز امیرخانی در خصوص سفر بدن هماهنگی و بدون دعوت به افغانستان گفت: اگر به مجلسی من را بخوانند، حتما باید من را دعوت کنند. اگر به شهری بروم دوست دارم به آن شهر دعوت شوم و در دنیا فقط یکجاست که انسان بدون دعوت به آنجا میرود و هیچ کدورتی از این بایت پیدا نمیکند و آنجا جایی نیست جز خانه انسان. من وقتی به افغانستان رفتم احساس کردم وارد خانه خودم شدم و در خانه خودم لازم نیست کسی من را دعوت کند.
***
هم چنین جناب اسدالله امیری رایزن محترم فرهنگی سفارت افغانستان در ایران طی سخنانی به نایاب شدن جانستان در میان اهل فرهنگ افغانستان اشاره کرد و گفت:
خط کشی سیاسی میان ایران و افغانستان معنی ندارد و ما باید بر اساس میراث مشترک فرهنگیمان که برای ما به یک رحمت فرهنگی تبدیل شده با یکدیگر برخورد داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار مهر، اسدالله امیری، رایزن فرهنگی افغانستان در ایران، عصر روز یکشنبه 14 اسفند در نشست پرسش و پاسخ کتاب «جانستان کابلستان» با اشاره به اینکه این اثر پس از انتشار در کشور افغانستان نیز نایاب شده است، گفت: «جانستان کابلستان» جایگاه خاصی در ادبیات مشترک دو کشور ایران و افغانستان دارد و یک نگاه فرهنگی تازه میان دو کشور ایجاد کرده است.
وی افزود: متاسفانه افغانستان آنطور که میان اهالی فرهنگی در ایران مطرح شده است نیست و باید در این زمینه تجدید نظر شود و کشور من بهتر دیده شود.
امیری افزود: افغانستان کشوری برای ترحم کردن نیست. در این کشور گنجینههای فرهنگی و آثار و مفاخری پیدا میشود که تا پیش از این تنها اسمی از آنها شنیده بودیم.
وی افزود: افغانستان از حیث زبانی یک گنجینه کلمات و لغات فارسی است و شاید برای بسیاری از شما غیرقابل باور باشد که هنوز در بسیاری از نقاط این کشور میتوانید به اصیلترین عبارات و گویشهای زبان پارسی روبرو شوید. هنوز در مناطق مرکزی افغانستان میتوان افرادی را پیدا کرد و یا گروههایی را که به زبان اوستایی سخن میگویند.
رایزن فرهنگی افغانستان در ایران تاکید کرد: امروزه با توجه به تغییرات موجود در جهان، لغات فراوانی به زبان فارسی وارد شده است که باید به صورتی جدی به آن نگاه کنیم.
امیری ادامه داد: ما هم مانند ایران احساس میکنیم که خط کشی سیاسی میان ایران و افغانستان معنی ندارد و ما باید بر اساس میراث مشترک فرهنگی که برای ما به یک رحمت فرهنگی تبدیل شده با یکدیگر برخورد داشته باشیم.
وی در پایان تاکید کرد: افغانستان جایی است که باید آن را دید. گنجینههای گرانسنگ فرهنگی آن موضوعی نیست که بتوان با زبان به توصیفش پرداخت.