تاريخ انتشار : ١٨:٢٩ ٣/٩/١٣٨٩

نقدی بر نفحات نفط! از جناب سیدمصطفا نجم‌آبادی
1
کتاب را به خاطر علاقه ام به کارهای نویسنده و نیز شخصیت خودش، انتخاب کردم و خواندم و تمام چیزی که مینویسم چیزی از ارزش های نویسنده – که وی را دوست میدارم – نمیکاهد.
2
جستجوی کردن اشتباهات و عیان کردن ضعف های یک نوشته ، آن هم نوشته ای که به قول نویسنده اش اخوینی و از روی دلسوزی نگاشته شده است را، درست نمی پندارم و دوست نمیدارم ، هر چند که نوشته ی امیرخانی نیز پخته و کم اشکال بوده است. مردم گرایی فرهنگ
3
نگاه امیرخانی به مقوله ی اقتصاد و کار خصوصی و دولتی در کشور نگاهی دقیق و نزدیک به صحت است و من به عنوان کسی که در بخش خصوصی فعالیت اقتصادی انجام داده‌ام آن را بسیار می پسندم و امیدوارم این سخنان به گوش کسانی که باید، برسد؛ لیکن گسترده کردن این نگاه درست و منطقی به مقوله ای متفاوت مثل "فرهنگ" کار خطرناکی است که میبایست با دقت بیشتری به آن نگریست. اثر نظام نفتی روی فرهنگ امری است واضح، لیکن راهکار و راه‌حل مشکلات فرهنگی را نباید با راه حل مسائل اقتصادی یکی دانست و اصولا یکی دانستن و شبیه قرار دادن آنها خود دلیلی است کافی، برای آنکه حداقل به این راهکار شک کنیم. رفاه یا ...
4
نظام اقتصادی ، فرهنگی و ... در غرب بر پایه رفاه چیده شده است و همه چیز در راستای آن است که مردمان به هدفی به نام رفاه نایل آیند، لیکن این هدف در فکر و فرهنگ ایرانی یا اسلامی جای ندارد و نتیجتا عملکرد ما و غرب یا آمریکا نیز نه تنها شباهتی ندارد بلکه قابل مقایسه هم نیست. رشد طولی یا عرضی؟ ، فرهنگ ایران و اسلام
5
همان طور که جناب امیرخانی در کتاب بیان کرده، رشد و گسترش شرکت‌ها در آمریکا رشدی عرضی است و هر کس که شغلش را موفق میبیند سعی میکند تا همان تجربه را در جایی دیگر بیازماید و کارش را گسترش دهد اما ایرانی جماعت به زمین بسته شده است و نیز به آدم‌ها. ایرانی را نمی توانی از جایش بکنی تا در شهری دیگر و یا در محلی دیگر همان کار را بیازماید، فرهنگ ما فرهنگ ارتباطات عمیق میان فردی است، ایرانی ترجیح می دهد عوض ثابت نگه‌داشتن نوع کسب و کارش، مشتری اش را ثابت نگه دارد و کارش را برای رفع نیاز های او گسترده کند. دوست دارد نیازهای بیشتری از همان مشتریان قدیمی‌اش کسب کند تا اینکه همان خدمات قدیمی را به مشتریان جدید ارائه کند. رشد عرضی برای فرهنگی است که تمام روابط در آن سطحی و کم عمق است در حالی که در کشور ما زندگی بر پایه رابطه های میان افراد(چه رابطه های اقصادی سالم و چه ناسالم) می‌گردد و گسترش موفق کار می بایست عمقی باشد.
6
اشکالات را همه میبینیم، ولی برخی همچون امیرخانی سعی میکنند آن را بدانند و بعد بنویسند و در واقع صورت مسئله را تعریف کنند و برخی دیگر نیز باید به فکر ارائه راه حل باشند و بر آن بیاندیشند. امیرخانی علاوه بر نوشتن صورت مسئله و تعریف آن در برخی قسمت ها سعی در ارائه راهکار نیز داشته است که البته ستودنی است ولی می بایست آن را از خود مسئله و صورت سوال جدا کرد تا بتوان ارزش سوال و تعریفش را حفظ کرد و در عین حال بر پاسخ ها و راه حل ها نیز بیشتر و دقیقتر اندیشید. * سطوری که در ذیل خواهند آمد تلاشی ناقص بوده است بر ادامه راه و نمایاندن زوایایی که شاید در ارائه راهکار، مفید آید و آن را بپروراند. نگاه ما به صنایع خودرو سازی فراتر است از ساختن خودرو!
7
هم در کتاب نفحات و هم در افواه و اذهان عمومی ما به صنایع خودرو سازی (ایران خودرو و سایپا) اشکالات زیاد را وارد می دانند. خیلی وقت ها اصلا این دو موجود را لازم الاعدام و واجب‌القتل می خواهیم، بسیاری از ایرادات نیز بر این دو مجموعه بزرگ صنعتی کشورمان وارد هستند؛ اما بیایید دریچه ای دیگر را برابر دیدگانمان بگشاییم و از زاویه ای دیگر به این دو شرکت نگاه کنیم، آنگاه چیز دیگری خواهیم دید. این چیز دیگر، همان اشکالات قبلی را دارد اما فوایدی نیز دارد که موجب میشود نه تنها لازم الاعدامش ندانیم بلکه هر از چند گاهی آبی نیز بر آسیابش بیافشانیم. شرکتی مانند ایران خودرو برای کشور ما، تنها یک شرکت برای "ساختن خودرو" نیست. بلکه هدف اصلی آن، ورود "صنعت کشور" به صنایع پیشرو دنیاست. همان طور که میدانیم، صنعت خودرو در دنیا جزء صنایعی است که همیشه از تکنولوژی های نو و رشد یافته بهره میجوید و در واقع اولین درگاهی است که تکنولوژی های جدید و نو را وارد بازار می‌کند.(تکنولوژی ها قبل از بازاری شدن در صنایع نظامی و فضایی کاربرد دارند.) با این تفاصیل اگر صنعت خودرو را صنعت کشوری بدانیم و نه صنعتی خصوصی و شرکتی خصوصی متوجه می شویم که ایران خودرو بناست مهد تکنولوژی های نو در صنعت ما باشد، بناست مهندس و تکنسین سطح بالا تربیت کند، بناست چشمه ای باشد تا تکنولوژی و توان فنی از آن به باقی صنایع کشور سرازیر شود و با این نگاه بسیاری حمایت ها توجیه می شوند و دلیل بسیاری کمک ها روشن خواهد شد. البته بگذریم که با گم شدن هدف اصلی وجود چنین شرکتی، کارکردهای خاص آن هم محدود شده اند. فضای رقابتی یگانه راه نیست
8
فرهنگ آمریکایی ها فرهنگ رقابت است و اصولا از بچگی یاد میگیرند که رقابت کنند و در رقابت ها موفق شوند و شکست بخورند؛ و نکته جالب اینجاست که فرهنگی مثل فرهنگ ژاپن و تا حدی هم دیگر کشورها اصلا رقابتی نیست و رقابت را حتی تا حدی درست نیز نمیداند، لیکن این، باعث عقب ماندگی آنها در صنعت و اقتصاد نشده است. نتیجه آنکه، پیش فرض نادرست "تنها راه پیشرفت ایجاد رقابت است" را باید کنار بگذاریم و بدانیم که راه های دیگری نیز وجود دارند و برخی ممالک دنیا از آزمون‌هایی اینچنینی موفق بیرون آمده اند.
پ . ن. 1 : بسیار دوست دارم که برای هر کدام از مباحث مطرح شده در این نوشتار نمونه های واقعی را بیاورم لیکن این کار وقتی برای بیان دقیق و با منبع نیاز دارد که فعلا توجیهی برای صرف چنین وقتی برای این نوشتار ندارم.
پ.ن.2 : در نظر داشتم همین نوشته را بیشتر ادیت کنم و روان تر و صحیح تر بنویسم که باز هم کمبود وقت را بهانه میکنم و کار را به همین خاتمه می دهم.

در همين رابطه :
. ماخذ: وبلاگ نوشته‌ها

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٨٤٠٧
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.