بعد از پنجرهي پنجاه و نافهي دوم و الف سوم، مثلث چهل و يكم هم از نفحات نفت نوشت، همچنين بخوانيد همشهري جوان را و كتابخواري من او!
در مثلث چهل و يكم پروندهاي راجع به كتاب جديد اميرخاني، به نام نفحات نفت كار شده است. در اين پرونده محمود جوانبخت، در مطلبي به نام لذت تلخ به چرايي نگارش كتابي مثل نفحات پرداخته است. مهدي مذهبي در نغمات نفت داستان كشف نفت را نوشته است و در آن نتيجه گرفته است كه خلا مقالههاي علمي و آكادميك را، اميرخاني با نفحات نفت پر كرده است. همچنين مهدي سهرابي، در متني با عنوان "مردي كه ميخواهد آل احمد باشد" از نگارش آثار غيرداستاني به وسيلهي يك داستاننويس انتقاد كرده است. حميدرضا اميدي سرور نيز در صفحهي 76 نشريهي مثلث مطلبي نگاشته است با عنوان اگر آل احمد خرقهاي داشت، آن را بر دوش كه مينهاد و طي آن نتيجه گرفته است كه وقتي دو سه نويسنده بيشتر نداريم كه كارهاشان خواننده دارد و...، چرا بايد وقت و عمر خود را بگذارند پاي حوزههاي ديگري كه از آنها انتظار نميرود.
بعد از پنجره، نافه و الف، مثلث چهارمين نشريهاي است كه فصلي را به نفحات نفت اختصاص داده است. سايت ارميا تلاش خواهد كرد تا بعد از اتمام دورهي فروشِ اين نشريات، روزانه، مطالبي از اين پروندهها را روي سايت قرار دهد. براي ديدن برخي از اين نقدها و مصاحبهها، پيش از آن كه در بخشِ تازههاي سايت قرار گيرند، ميتوانيد به بخش "آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (4) " مراجعه فرماييد.
همشهري جوان نيز مطلبي راجع به من او كار كرده است:
دويست و شصت و نهمين شمارهي همشهري جوان روي كيوسكهاي مطبوعاتي
در شمارهي آخر همشهري جوان كه به تاريخ 26 تير 89 منتشر شده است، مصاحبهاي جذاب با محمدرضا عبدالملكيان درج شده است در پروندهاي به نام "پدر، شعر، پسر" كه همه را به ياد عنوانِ كار سيدمهدي شجاعي (پدر، عشق، پسر) مياندازد. در اين پرونده كه در صفحاتِ آخر همشهري جوان درج شده است، همچنين راجع به اشعار خوب گروس نيز مطالبي آمده است.
در صفحهي 58 اين شمارهي مجله، در مطلبي تحتِ عنوانِ كتابخواري كه اولين پروندهي كتابِ كافهي جوان است، مطالبي راجع به رمان "من او" تحتي عنواني قهوه دارياني درج شده است. احسانِ اوسيوند، زهرا شكيبمهر و محمد جباري در اين پرونده سه مطلب كوتاه نوشتهاند. اين پرونده به كوششِ سركارِ خانم منصوره مصطفازاده آماده شده است.
محمد جباري در مطلبي با عنوانِ "در آرزوي بابجونها" آورده است:
اگر به من بود جايزه بهترين و تاثيرگذارترين اثر ادبي-هنري توليد شده با موضوع فلسفه حجاب را فقط به خاطر همين 200 كلمه و البته 99 صفحه زمينهسازي قبل آن به رضا اميرخاني ميدادم... كه اگر به من بود بابجونها را تكثير ميكردم كه مريمها و عليها اين روزها تنها و بيپناه نباشند... (در ادامهي مطلب ايشان قسمتي از كتابِ من او درج شده است كه ديالوگي است بينِ مريم و حاج فتاح.)