رضا امیرخانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره راههای ارتقای سطح توجه به ادبیات داستانی در نظام آموزشی گفت: به گمان من مساله ورود ادبیات معاصر به دانشگاهها امری نیست که با بخش نامه و آیین نامه صورت گیرد بلکه به همت و اشراف استادان بازمی گردد.
تلاشهای زنده یاد امین پور برای ترویج ادبیات داستانی در دانشگاه
وی ادامه داد: نمونه هایی از توجه به ادبیات معاصر توسط استادان در دانشگاهها را در زمان زنده یاد قیصر امین پور داشتیم که وی با جدیت ادبیات معاصر را به دانشجویان معرفی کرده و آنها را به مطالعه در این زمینه تشویق می کرد و تلاش او با استقبال دانشجویان هم روبه رو شده بود.
نویسنده "من او" با تاکید بر اینکه ترویج ادبیات داستانی معاصر در فضای آموزش دانشگاهی بیشتر به ذوق، همت و اشراف استادان بازمی گردد بیان کرد: توجه به ادبیات در نظام آموزشی مساله ای نیست که از سوی معاون علمی یا آموزشی دانشکده و با نظر گرفتن واحد درسی محقق شود بلکه کاملا به تشویق دانشجویان از سوی استادان بازمی گردد.
امیرخانی اضافه کرد: به طور مثال در شیراز استادی مانند کاووس حسن لی و یا در تهران محمدرضا ترکی و در حوزه جامعه شناسی دکتر جوادی یگانه و افرادی چون اینان توانسته اند موضوع ادبیات معاصر را به صورت آکادمیک وارد مطالعات دانشجویان کنند.
(توضيح سايت: در شيراز بهتر بود نامي آورده ميشد از جناب دكتر خاكي، همچنين از اساتيد ديگري كه حضور ذهن نداشتم. ر.ا.)
وی با اشاره به اینکه مورد اقبال قرار گرفتن یک اثر ادبی معاصر به عنوان یک متن آکادمیک مسالهای دور از انتظار است توضیح داد: یک متن ادبی معاصر و حواشیاش می تواند مورد تحقیق دانشجویان در پایان نامه ها و مقاله هایشان قرار گیرد و امری مقبول است ولی نباید انتظار داشت مطالعه ادبیات معاصر به عنوان یک واحد درسی گنجانده شود و مورد اقبال هم قرار گیرد.
نویسنده "ارمیا" عنوان کرد: در دوره ای تلاش شد در کتابهای درسی به ادبیات داستانی توجه شود ولی به اعتقاد من زمانیکه این مساله قالب بخش نامه و دستورالعمل دولتی به خود می گیرد آنگاه به طور طبیعی آثار نویسندگان بخش نامه ای هم به کتابها راه پیدا می کند در حالیکه تاکید من بر این است که ترویج ادبیات داستانی معاصر در نظام آموزشی راهی جز این ندارد که افراد علاقمند به ترویج آن بپردازند.
استادان و دانشجویان خودجوش عمل کنند
امیرخانی اضافه کرد: این فرهنگ بهتر است از میان دانشجویان و استادان شکل گرفته و ترویج شود که اتفاقا در حال حاضر هم دانشجویانی داریم که بنا بر علاقه شخصی چنین مطالعاتی دارند و من با مواردی برخورد داشته ام که دانشجویان آثار مرا به عنوان موضوع پایان نامه هایشان انتخاب کرده اند.
وی در پاسخ به این مساله که بحث شما بیشتر در دانشکده های ادبیات صادق است و ترویج ادبیات داستانی در دیگر حوزه های آموزشی دانشگاهی و همچنین در سطح غیردانشگاهی چگونه میسر می شود؟ بیان کرد: در سطح غیردانشگاهی اطلاعات من به گونه ای نیست که بتوانم درباره آن اظهارنظر کنم ولی درباره فضاهایی دانشگاهی به غیر از رشته های علوم انسانی معتقدم این مساله بسیار به ذوق و علاقه شخصی دانشجویان بازمی گردد.
ضعف آموزش روش مطالعه در مدارس
این نویسنده در توضیح این امر که چقدر پایین بودن سطح مطالعه در ایران به بی توجهی نظام آموزشی (به ویژه در دوران مدرسه) به مطالعه آزاد و ادبیات داستانی بازمی گردد؟ عنوان کرد: نظام آموزشی ما در دوره متوسطه و پایین تر روش مطالعه را به دانش آموزان یاد نمی دهد و تمرکز نظام آموزشی تنها بر کتابهای درسی است و این رویه مختص کشور ما است.
امیرخانی افزود: در کشورهای دیگر به دانش آموزان یاد می دهند که بر اساس متون غیر درسی تحقیق و مطالعه کنند و این اتفاقی است که متاسفانه در ایران نمی افتد.
وی در پایان مشکل پایین بودن سطح مطالعه در ایران را به دلیل سیاستهای غلط فرهنگی دانسته و گفت: دولتهای مختلف در زمینه سیاست فرهنگی و نشر راه را به غلط رفته و به همین دلیل باعث شده اند سطح مطالعه در ایران پایین باشد و این مشکلی نیست که تنها به نظام آموزشی بازگردد.
تشكيل هیئت نظارت بر چاپ و نشر یک اتفاق خوب است، اما به سه شرط
شرطِ اول، معرفي اسامي! شرط دوم، دسترسي صنفي، شرط سوم، اعتدال و عدم وابستهگي به گروهها
امروز یکی از مشکلات ما این است که وقتی در دریافت مجوز یک کتاب، دچار مشکل میشویم هیچ مقامی نیست بتوانیم سراغ آن برویم، شاید برای همین است که سراغ رسانهها میرویم چون جایی برای اعتراض نداریم. فضایی برای اعتراض باید وجود داشته باشد نه اینکه زمانی که اعتراض میکنیم دوباره همان ممیز قبلی اعتراضمان را بررسی کند! باید شورایی خارج از شورای ممیزی و خارج از اداره کتاب و حتی خارج از ارشاد تشکیل شود تا نسبت به کتابهای اعتراضی جوابگو باشد که امیدوارم این هیئت همان شورای مد نظر باشد. البته همه ما می دانیم قوانین امور وحیانی نیستند که نتوان آنها را تغییر داد بلکه قوانین باید در حرکت زمان، آرام آرام بهتر شوند.
از سویی چون نمیتوانیم نسبت به فضای فرهنگی کشور بیتفاوت باشیم به هر حال ممیزی باید وجود داشته باشد؛ بخصوص در کشوری مانند کشور ما که به لحاظ قومی و مذهبی چالشهای فراوانی دارد و چالش سیاسی هم به آن اضافه شدهاست.
با این همه معتقدم فضای ممیزی کشورمان خیلی عقلانی نیست. در حقیقت فضای ممیزی ما خیلی هم هوشمندانه نیست که نسبت به موضوعات و محتوا خیلی حساس باشد، معمولا جملات و کلمات برای ممیزان وزارت ارشاد اهمیت دارد. به همین علت فضای حاکم بر ممیزی، قطعا جای بحث دارد چرا که با شکلی که امروز دارد، نه دوست و نه دشمن نمیتواند با آن کار کند. کتابهای بیرگ و بیبو خیلی ساده مجوز میگیرند و کتابهایی که حرفی مطرح میکنند، خیلی سختتر از غربال ممیزی رد میشوند.
آنچه در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده، بدون شک برای اهالی نشر مفید است اگر ممیزان براساس این ضوابط عمل کنند و نه بر اساس سلیقه چرا که یکی از مهمترین مشکلات وضع موجود حاکم بر ممیزی ما این است که فضای ممیزی شفاف نیست. در حالیکه اگر فضا شفاف باشد ممیز تحت فشار قرار میگیرد تا کارش را درست انجام بدهد و در صدور مجوز کمکاری نکند. ممیز اگر نه مثل قاضی اما باید شانی مثلِ کارشناس رسمی دادگستری داشته باشد و ما بتوانیم با او صحبت کنیم.