تاريخ انتشار : ١٣:٤٤ ١٦/١/١٣٨٩
رضا اميرخاني، شعر، غم، آه و من!
شعري از جناب محمد مهدوي در
وبلاگ عقل ما عقال دل
خستهام
اما
نخواستهام
K
داریم میمیریم
اسمش را گذاشتهایم:
عمر!
K
فقیریم!
چون قدرتِ پرداختِ همدیگر را نداریم
K
تنزلِ ارزشهای حقیقیِ یک مرد
برابر است با:
تورمِ صورتِ زن!
K
هبوط کرد آدم
و
زمین
متورم شد...
K
نویسندهگیِ تو
ارزشیست تعیُنی
نه ثمنی تعیینی
و چه میفهمند
این
کاسبانِ فرهنگی
فصلهای ممنوعه را...
K
مازادِ نگاههای من
خلوصِ چشمانِ تورا میخواهند...
عرضه و تقاضا متعادلند انگار!
K
ماتریسِ لطافتِ دستهات
قدرتِ پرداختِ منند
K
ربودهاند همیشه
ابرها،
ماهم را...
K
کیست که غمزادِ من باشد؟
K
منِ دیگری ساختهاند
غمهای متواتر
و داغهای مکرر
از من!
K
با غم زاده شدم
با غم زندهگی میکنم
با غم هم خواهم مُرد...
K
در غمداشتن ثروتمند بودهام
همیشه...
K
داریم و نداریم انگار
هم را
ما
آدمها...
در همين رابطه
:
ماخذ:
وبلاگ عقل ما عقال دل
نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
صفحه نخست
يادداشت
اخبار
تازه ها
يادداشت دوستان
کتابها
درباره نويسنده
تيراژ:٨٦٠٢٥٠
بازديد کننده اين صفحه: ٦٦١٩
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the
replica watches uk
astronauts entered the
replica watches sale
space, wearing a second generation of the Omega
replica watches
, this watch is
rolex replica
his personal items.