پيشبيني اشتباه همشهري راجع به جايزهي جلال! به احتمال زياد برگزيده مستقل، همان رضا اميرخاني است.
روزنامهي همشهري يك روز پيش از اهداي جايزهي جلال، بيوتن را برگزيدهي داستان معرفي كرده بود. و نوشته بود:
علي شجاعيصائين مديرعامل خانه كتاب به مهر ميگويد: ما در يكي از گروهها 2 اثر برگزيده مشترك خواهيم داشت كه با اين حساب جايزه نقدي پديدآورندگان آنها نصف ميشود يعني به هر كدام از آنها 55 سكه بهار آزادي اهدا ميشود. در يكي ديگر از گروهها نيز يك برگزيده مستقل خواهيم داشت كه وي مبلغ كامل جايزه ريالي يعني 110 سكه بهار آزادي را دريافت خواهد كرد.به احتمال زياد اين برگزيده مستقل، همان رضا اميرخاني است.
تاكنون، مصطفي مستور، قباد آذرآيين و مجيد قيصري از نامزدي دومين دوره جايزه جلال انصراف دادهاند.«بيوتن» نوشته رضا اميرخاني، «صورتكهاي تسليم» نوشته محمد ايوبي و «آواي نهنگ» نوشته احمد بيگدلي كتابهاي باقيمانده در بخش داستان اين جايزه هستند كه بهنظر ميرسد جايزه نهايي را اميرخاني تصاحب كند.
در ميان وبلاگها نيز بازار شرطبندي روي بيوتن داغ بود! گويا جماعت از دشمني ارشاديهاي مهرورز با رضااميرخاني مطلع نيستند! 50 روز پيش در خبر بازي ارشاد، در قسمت توضيح سايت آورده بوديم كه: "آوردن نام كتاب در ميان شش كتاب برگزيدهي جايزه جلال در حالي كه اين بيوتن حتا در ميانِ نامزدهاي كتاب فصل ارشاد هم نبوده است، از جنس بازيهاي ژورناليستي ارشاد است."
جالب اينجاست كه يكي از دو داور داستان كه نامش را اعلام كرده است، در خبرگزاري فارس به رضااميرخاني انتقاد كرده بود كه
"آقاي اميرخاني نويسنده بيوتن هم در سايت شخصي اعلام كردند كه اين ترفندي است از طرف ارشاد و گوياي حقيقتي نيست كه ارشاد ميخواهد به اين كتاب(بيوتن) جايزه بدهد. شاكري با انتقاد از نقد غيرمنصفانه برخي دوستان گفت: دوستان در نقد خود، منصفانه عمل نميكنند. يكي از وجوهي كه در اين اعلامها وجود دارد همين وجهي است كه يكي از نويسندگان از موج رسانهاي آن براي تبليغ يك كتاب استفاده كرده است. همينطور كه در برگزيده شدن يك كتاب ميتواند از مزاياي آن استفاده كند در برگزيده نشدن و خبرسازي نيز ميتواند موجي ايجاد كرد.
نكته ديگر اين خبرسازيها به نحو غير ملموس و غير مستقيم اين طور القا ميكند كه نتايج داوريها در كتاب سال و جشنوارههايي از اين دست تحت سياستها و دخالت مستقيم عوامل و مديريت ارشاد صورت ميگيرد اما در دورهاي كه بنده داور جايزه كتاب سال بودم اين اتفاق صورت نگرفت. "
و داور دوم نيز به عنوان داوري بيغرض از نگاه متدينانه، پيشتر چنين نقد عالمانهاي راجع به بيوتن نوشته بود!
"شفاف بگويم كه من درباره نقد رمان «بيوطن» - و نه بيوتن- همواره اكراه داشتهام؛ بنا به دلايلي كه ميل ندارم بدان بپرازم. وقتي بيوطن را خواندم تقريبا بر حاشيه تمام صفحات آن بسيار نوشتم سعي ميكنم به چند نمونه از نقدهايي كه بر اين كار وارد است، اشاره كنم؛ گرچه اگر بخواهم آن را آنطور كه بايد و شايد تجزيه و تحليل كنم، دهها برابر اين صفحات خواهد شد. تاسفبارتر اينكه بر اين ارميا چه رخ داده است كه حاضر است با زني پيمان زناشويي ببندد كه با امثال «خشي»ها رابطههاي آنچناني دارد و خودش هم خبر دارد؛ غيرتش كجا رفته است؟ فيالواقع چه روي داده است كه ارمياي بسيجي در ينگه دنيا به تمام دانسينگها و رقاصخانهها سر ميزند و حتي خبر دارد كه تركيبات فلان مشروب چند درصد است و چگونه او جزء به جزء از همه منكرات برخلاف عقيدهاش آنطور وقيحانه خبر ميدهد و حتي در جايي با وجود اينكه استفراغ كرده است، به نماز ميايستد؟و مگر ميشود فصل 2 را به جاي فصل 5 گذاشت؛ آن هم به اين دليل دمدستي كه چون ما شترق 5 انگشتمان را به هم ميكوبيم، بگوييم اين فصل 5 است؟! اين باوري سطحي است؛ مثلا اگر راوي ميتوانست 10 انگشت پايش را هم به پاهاي ديگري بكوبد، فصل ميشد فصل پانزدهم؟"
راستي... اين وسط فقط ميماند جواد ماهزادهي عزيز كه متاسفانه پس از نوشتن اين مقاله گرفتار شد...
" دو سال پيش بود که تغييراتى در انجمن قلم ايران (ارگان نويسندگان اصولگرا)؛ موجب جدايى چند تن از نويسندگان مطرح اين محفل انقلابى شد. دوران اوجگيرى مجيد قيصرى و پختگى محمدرضا بايرامى و رضا اميرخانى مقارن شد با تغييراتى که انجمن قلم را دربرگرفته بود. اين نويسندگان البته هنوز هم متعهد و انقلابى شمرده مىشوند ولى اين ويژگى را نه درقالب گروهگرايى و بيانيه نويسى که در محتواى آثارشان به مخاطب عرضه مىکنند... ابراهيم حاتمىکيا با لطف معاون جديد امور سينمايى ارشاد، اين فرصت را پيدا کرده است تا فيلم «به رنگ ارغوان» را که سالها در توقيف به سرمىبرد، در جشنواره فجر نمايش دهد. او اما همزمان با اين پرسش هم روبهروست که اگر پذيراى اين مرحمت شود و فيلمش را در جشنواره اکران کند، مخاطب سينما چه واکنشى نشان خواهد داد. عمده مخاطبان و منتقدان سينما را طيفى تشکيل مىدهد که حاتمىکيا نيز در زمان انتخابات با آن همصدا و همراه شده بود. همين پرسش را رضا اميرخانى هم در ذهنش دارد. رمان «بيوتن» او که در زمان انتشار با بى اعتنايى و عتاب دولتىها مواجه شده بود، اکنون ميان نامزدهاى جوايز رسمى به چشم مىخورد و برخى نويسندگان دولتى هم در اظهارنظرهايى تلاش کردهاند او را - مثل حاتمىکيا - متعلق به جريان خود توصيف کنند."
با احترام
مدير سايت
ز.ا.