خبرنگار محترم روزنامهي قدس كه يحتمل از رابطهي من با هفتهي كتاب ارشاد مطلع بودهاند هوشمندانه زحمت تماس با بنده را متحمل نشدهاند و به شيوهي مرحوم آيزنشتاين از مجموعهاي از نوشتههاي اين بنده روي وب استفاده كردهاند و مصاحبهاي ساختهاند كه تجزيهاش تاييد ميشود اما تركيبش...
اصلِ متن و تيتر در روزنامهي قدس دوراني که مسلمان تر بوديم...
* رضا اميرخاني
عادتي قديمي دارم که راجع به هر کتابي که مي خوانم، دست کم يک خط بنويسم. اين عادت بر مي گردد به دوران نوجواني که مسلمان تر بوديم، اهل حاسبوا قبل ان تحاسبوا که با علايق رياضي مان قاطي شده بود و تعداد صفحات خوانده شده در ماه را جمع مي زديم و خودمان با خودمان هر ماه مسابقه مي داديم! حالا از آن عادت قديمي فقط نوشتن نام کتاب و شماره صفحات باقي مانده است...
... من براي خودم يک اصل دارم و مي گويم هر کتاب- حالا هر جور مي خواهد باشد-، براي اينکه بگويد من کتابم و از صنعت نشر بيرون بيايد، بايد 50 هزار مخاطب بالقوه داشته باشد و به نظرم کوچکترين پيمانه جمعيتي در کشور ما بالاي اين 50 هزارتاست.