تاريخ انتشار : ١٤:٦ ١/٢/١٣٨٨

پل ادبي تهران-ايروان (بخش دوم خاطرات جناب طباطبايي)

توضيح سايت: گزارش سفر جناب سيدحسين طباطبايي، كارشناس تواناي حوزه‌ي قفقاز سازمان فرهنگ و ارتباطات از سايت ايراس برگرفته شد.


چهارشنبه 21 اسفند 87

ايراس: ساعت 10 صبح پس از صرف صبحانه عازم دفتر وزیر فرهنگ ارمنستان می شویم. مسیر را با توجه به نزدیکی به هتل قدم زنان طی می کنیم و جالب این که زودتر از شکیبا و همکارانش به محل وزارتخانه    می رسیم. هاسمیک بوغوسیان وزیر فرهنگ جمهوری ارمنستان که از جمله زنان تاثیرگزار در عرصه سیاست و فرهنگ ارمنستان پس از استقلال است ، مدت ها مدیریت موسسه آئوکس را به عهده داشت و ابتکار برگزاری اولین دوره پل ادبی ایران ارمنستان در زمان حضور وی در آئوکس طرح شد. زنی است با اتوریته ی خاص و مدیریتی تحسین برانگیز که از گزند حوادث سیاسی روی داده در ارمنستان سال های اخیر مصون مانده و در دولت و کابینه ی پس از کوچاریان نیز موقعیت و جایگاه خود را حفظ کرده است. به گمان من از مقبولیت نسبی نیز در بین جامعه ادبی و فرهنگی کشور برخوردار است و این مهم بر دوام نقش آفرینی موثر وی در عرصه سیاست و فرهنگ کشورش بی تاثیر نبوده است. بوغوسیان هیئت را به گرمی می پذیرد و از حضور این جمع فرهیخته و ادیب ایرانی در کشورش اظهار شادمانی می کند.
نکاتی را در زمینه مناسبات فرهنگی دو کشور بیان می کند و بر تداوم و تعمیق همکاری های فرهنگی و هنری ایران و ارمنستان تاکید دارد. شکیبا هیئت را به تفصیل معرفی نموده و ابراز امیدواری می کند تا این برنامه فصلی نوین در عرصه مناسبات ادبی و هنری دو کشور بگشاید. طرح بحثی از سوی ماتیان در مقایسه ی توجه سفارت ج ا ایران به مقوله فعالیت ها و همکاری های فرهنگی با سفارت ارمنستان در تهران واکنش تند و غیر منتظره ی هاسمیک بوغوسیان را به دنبال دارد. گویا وزیر طرح ضعف یا کم کاری سفارت کشورش در تهران را در حضور مهمانان ایرانی بر نمی تابد و البته این میزان از برنتافتن و برخورد بسیار تند وی با ماتیان نجیب و دوست داشتنی چندان به مذاق جمع خوش نمی آید. از دفتر وزیر عازم موسسه فرهنگی آئوکس می شویم. جایی که قرار است راس ساعت 11 دومین جلسه نشست مشترک ادیبان ایرانی و ارمنی برگزار شود. موضوع این جلسه هم" نقش و جایگاه ادبیات و فرهنگ در اعتلای اخلاق انسانی " است و آنا اگیپیان مدیریت آن را بر عهده دارد. آنانیان که کنار من نشسته است اصرار شکیبا و اگیپیان برای جلوس بر صدر مجلس را نمی پذیرد و درگوشی به من می گوید کار دارم و می خواهم در بروم ! و همین کار را هم می کند. هنوز لحظاتی از شروع جلسه نگذشته است که زنگ تلفن همراهش به صدا در می آید و او برای پاسخ از سالن بیرون می رود و صد البته باز نمی گردد. آنا در سخنان خود آئوکس را معرفی می کند و به فارسی نسبتا خوبی که یادگار حضور سی سال پیش وی در ذوب آهن اصفهان است حضار و موضوع جلسه را معرفی می کند.
شکیبا در ادامه با تعبیراتی ظریف که از این به بعد دستمایه ی دوستان و به ویژه عبدالملکیان می شود آنا اگیپیان و تلاش و کوشش وی در تحکیم روابط فرهنگی ایران و ارمنستان را ارج می نهد و برای چندمین بار در طی این ایام  روز زن و به تعبیری دیگر ماه زنان در ارمنستان را تبریک می گوید. از جمع روشنفکران ارمنی ابتدا واهان یغیازاریان عضو هیئت رئیسه ی آئوکس سخن می گوید و نکاتی در طرح ارزش های اخلاقی در ادبیات ایرانی و ارمنی به زبان می آورد. جمعی دیگر نیز سخن می گویند و پروفسور آزاد یغیازاریان منتقد ادبی برجسته ارمنی و رئیس پیشین انستیتو ادبیات آکادمی ملی علوم با این یادآوری که اصل سخنان خود را فردا در آکادمی ایراد خواهد کرد طرح مسائل اخلاقی و انسانی را حتی در منظومه های عاشقانه ی پارسی و ارمنی از مصادیق مهم نقش آفرینی ادبیات در اعتلای ارزش های انسانی می خواند. رضا امیرخانی با در پیش کشیدن موضوع تهدید رو به گسترشی که متوجه تمدن های منفرد و به طریق اولی زبان های این ملت ها که ارمنیان و ایرانیان نیز از مصادیق آن محسوب می شوند وظیفه روشنفکر ارمنی و ایرانی را خطیر خوانده و نقش ادبیات داستانی و حضور موثر در این عرصه را یکی از رسالت های ادیبان و روشنفکران دو کشور می داند.
تعبیر و برداشت زیبا و نوآورانه ی او از دعای مرزداران صحیفه ی سجادیه و انطباق هوشمندانه ی آن با نقش ارمنیان در دوره های مختلف تاریخ ایران به دل می نشیند و توجهات را بر می انگیزد. عباس جهانگیریان ، واقیناک سرکیسیان رئیس باشگاه مهر ، عبدالملکیان و محمدرضا یوسفی هم به فراخور مطالبی بیان می کنند و فضای نشست به محمل تعامل افکار و آراء روشنفکران ارمنی و ایرانی مبدل می شود. آنا اگیپیان پیش از جمع بندی مباحث با اظهار لطف ویژه  از من می خواهد تا به ارمنی چند جمله ای سخن گویم که البته خواسته ی او را با این جمله ی کوتاه بر آورده می کنم که " در جمعی با حضور شاعران و نویسندگان بزرگ ارمنی و ایرانی سخن گفتن برای من بسیار دشوار است و با تشکر از لطف شما اجازه دهید بیش از این نگویم ".  
از آئوکس که شاهد بحثی جدی و مفصل بین نویسندگان ایرانی و ارمنی بود  عازم سفارت کشورمان در ارمنستان می شویم تا ناهار را میهمان سفیر باشیم. ضیافت ناهار سفیر که خوانی گسترده و پرنعمت هم هست با ورود آگاهانه و از سر علاقه ی سقائیان به مباحث فرهنگی و ادبی به جلسه ی بحث دیگری مبدل می شود و چندان به طول می انجامد که برای از دست ندادن برنامه های بعدی مجبور می شویم آن را ناتمام بگذاریم. سفیر با حوزه ی ادبیات داستانی به خوبی آشناست و شماری از کارهای امیرخانی را خوانده است. همراهی و یکدلی سفیر و رایزن فرهنگی در ارمنستان بی گمان یکی از رموز موفقیت فعالیت های فرهنگی اخیر کشورمان در ارمنستان محسوب می شود. ضیافت ناهار با رد و بدل آثار نویسندگان و عکس های یادگاری دوستان با سفیر و رایزن فرهنگی پایان می یابد و به سرعت رهسپار خانه موزه ی پاراجانوف فیلمساز و هنرمند بزرگ ارمنی می شویم. این موزه و کارهای پاراجانوف را بارها دیده ام ولی هربار این حجم از آثار هنری که نشان از روحی بزرگ و ذوق و اندیشه ای متفاوت دارد برایم تازگی دارد. کولاژهای فیلمساز بزرگ ارمنی به راستی نمونه هایی شگفت از حس همواره زنده ی آفرینش و نوآوری روحی هنرمند و خلاق است که آنگاه که نظام مستبد شوروی سوسیالیستی اجازه ی فیلم سازی را از او سلب می کند به ترکیب شگفت و تماما کنایی اشیاء و اجسام مختلف و پدید آوردن آثاری عجیب روی می آورد که بی گمان نمونه هایی منحصر به فرد از خلاقیت هنری در بین انسان ها به شمار می روند.
این روح آفریننده حتی در دوران زندان هم از بازآفرینی هنرمندانه ی ایده ها و اندیشه هایش دست نمی کشد و از این روست که آثار دوران زندان وی که اطاقی جداگانه از موزه را به خود اختصاص داده است نیز شگفت و درس آموزند. دوستان هنرمند و ادیب هموطنم مطمئنا بیش از من در خلسه ی حضور در این مکان اند و پرسش ها و کنجکاوی های مدام شان گویای این شگفتی است. جای چیستا یثربی جدا خالی است که اشراف خوبی به آثار پاراجانوف دارد و خودش می گفت کتابی در موضوع پاراجانوف را زیر چاپ دارد. تعابیر و تفاسیر یوسفی در این میان بعضا برایم آموزنده و بدیع است و ارزش های زیبایی شناسانه ی آثار پاراجانوف را جا به جا و به فراخور تشریح می کند. بازدید از موزه ی پاراجانوف قدری به طول می انجامد و از آنجا برای رفع خستگی و اندکی استراحت عازم هتل می شویم. شام مهمان مدنی عزیز هستیم که زحمت کشیده و خوانی گسترده است و ما را به همراه استادان زبان فارسی و کورش مقتدری که برای برگزاری دوره دانش افزایی زبان فارسی در ایروان به سر می برند به میهمانی فراخوانده است. پاسی از شب گذشته است که به هتل باز می گردیم و پس از تفرجی کوتاه در خیابان های اطراف میدان جمهوری بازمی گردیم تا برای فردایی دیگر و حضور در برنامه های دیگر آماده شویم.

پنجشنبه 22 اسفندماه 88
برنامه های امروز با ملاقات با رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ملی ارمنستان در محل پارلمان این کشور آغاز می شود. در کشورهای شوروی سابق به تناسب ساختار نظام کمونیستی و نقش مهم و تاثیرگزاری  که شوراهای کشورهای تشکیل دهنده ی اتحاد جماهیر داشته اند مجلل ترین و معظم ترین ساختمان های اداری از آن پارلمان هاست و در ارمنستان هم ساختمان مجلس ملی جدای از این که در بهترین و سوق الجیشی ترین نقطه ی شهر واقع شده است از شکوه و هیمنه ی خاصی نیز برخوردار است. تشریفات ورود به این ساختمان هم با این ابهت متناسب است و دقایقی از وقت دوستان را در مدخل ورودی پارلمان به خود اختصاص می دهد. اگیپیان صمیمانه در تمام برنامه ها با ماست و جور عدم حضور بایسته ی آنانیان در نشست ها و جلسات – که البته موجه هم هست – را یک تنه به دوش می کشد. رئیس کمیسیون مجلس جوانی است خوش مشرب ، چون غالب کارگزاران دولتی ارمنستان خوش صحبت و نسبتا آگاه و مطلع از مسائل فرهنگی و هنری. به میهمانان خوش آمد می گوید ، سطح بالای مناسبات ایران و ارمنستان را در تمامی زمینه ها و ابعاد یادآور می شود و همچون اغلب مقامات ارمنی به سال های سخت مردم کشورش در اوان فروپاشی و کمک های حیات بخش ایران اشاره می کند.
شکیبا نویسندگان ایرانی را معرفی می کند و با اشاره با ترکیب هیئت اظهار امیدواری می نماید که سومین پل ادبی ایران و ارمنستان نقطه عطفی باشد در تحکیم پل های مراوده و دوستی دو ملت. یوسفی و جهانگیریان سوالاتی پیرامون ساختارهای فرهنگی جمهوری ارمنستان طرح می کنند و به فراخور پاسخ هایی از رئیس جوان کمیسیون می گیرند. رئیس کمیسیون جلسه ای با کارگزاران نهادهای مدنی فرهنگی و هنری کشورش که رئیس کانون ویسندگان از جمله ی آن هاست دارد و به همین سبب نوبت به سخن و طرح سوال همه ی حاضران نمی رسد. عکسی به یادگار می گیریم و در پایین پله های پرشمار ساختمان پارلمان با آنانیان رو در رو می شویم که دوان دوان به سوی جلسه می شتابد. بهترین شاهد بر صدق ادعای مشغولیت این روزهای او که فرصت دیدار و گفتگوی شایسته هیئت ایرانی با وی را ستانده است. هنگام خروج از صحن پارلمان چند زن کارگر که به آبیاری و هرس نهال های حیاط مشغولند توجه دوستان را به خود جلب می کنند. زنانی که در چهره های زحمت کشیده شان انگار تاریخ یک عمر کوشش و نبرد قوم ارمنی با طبیعت سخت کشورشان متجلی است.
عکسی به یادگار می گیریم و به سرعت عازم انستیتو ادبیات آکادمی ملی علوم ارمنستان می شویم. جایی که قرار است نشست سوم مشترک ادیبان ایرانی و ارمنی برگزار شود و محوریت موضوع هم بر ترجمه ادبیات دو کشور متمرکز است. قرار است از ادوارد حق وردیان نیز به سبب خدمات برجسته ای که در ترجمه آثار ادبی فارسی به ارمنی داشته است تقدیر شود.آویک ایساهاکیان نواده ی آوتیک ایساهاکیان نویسنده و روشنفکر بزرگ ارمنی دو سالی است مدیریت این انستیتو را برعهده دارد و میزبان جمع ماست. سردی سالن پیش بینی شده برای تشکیل جلسه ایساهاکیان را به این تصمیم وا می دارد که مهمانان را به اطاق کار خود فراخواند. اطاقی که هرچند گرم است ولی گنجایش کافی برای جمع حاضران را ندارد و همه به سختی دور میز جلسه جمع می شویم.
با شرحی از مناسبات و روابط روشنفکران ارمنی و ایرانی در طول تاریخ و تاثیرپذیری ادبیات ارمنی از آثار کلاسیک فارسی که توسط ایساهاکیان ایراد می شود یکی از جلسات به یاد ماندنی و پربار پل سوم ادبی ایران و ارمنستان آغاز می گردد. آویک با ذکر شواهدی از نوشته های پدر بزرگ خود که بی تردید یکی از چهره های جاودانه ی ادبیات ارمنی است نقش ادب ، فرهنگ و هنر ایرانی در خلق شاهکارهای ادبیات ارمنی را به جمع حاضران در مجلس یادآور می شود و تداوم این تاثیر و تعامل فرهنگی و ادبی تا زمان حاضر را از نشانه های قرابت و زیست مشترک دو ملت در یک فضای فکری و معنوی می خواند. واهان موشقیان ادیب نابینای ارمنی در ادامه گفته های ایساهاکیان از تاثیر ادبیات ایرانی بر ادبیات جهان و نیز ادبیات ارمنی شواهد و نمونه هایی ذکر کرده و ظرافت های عاطفی و اخلاقی داستان های عاشقانه ایرانی از جمله لیلی و مجنون را به عنوان مصایقی کم نظیر از این امر در همه ی ادبیات بشری می داند.
آزاد ماتیان با سخنی کوتاه در باب اهمیت ترجمه شاهکارهای ادبی دو کشور ترجیح می دهد به جای هر سخنی چند غزل ترجمه شده ی حافظ خود را بخواند که در تلطیف فضای جلسه وسوق دادن حضار ارمنی به جهان پر رمز و راز حافظ بزرگ تاثیری به سزا دارد. پروفسور آزاد یغیازاریان وعده دیروز خود در آئوکس را عملی می کند و سخنانی نسبتا مبسوط در وجوه پرشمار تعاملات ادبی ایران و ارمنستان در طول تاریخ بر زبان می راند.
محمدرضا یوسفی از علاقه ی نویسندگان کودک ایران به آشنایی با آثار همتایان ارمنی خود می گوید و نفس برگزاری این نشست ها را رویدادی مهم در تعمیق مناسبات ادبی و فرهنگی دو کشور می خواند. پروفسور کوزمویان ایران شناس نام آور ارمنی و یکی از متخصصان برجسته ی رودکی سخن خود را با نقل قولی منسوب به سلیمان دوم خلیفه ی عباسی آغاز می کند که گفته بود ایرانیان هزار سال پادشاهی کردند بدون این که نیازی به ما عرب ها داشته باشند ولی ما در طول صد سال حکمرانی بر آنان نتوانستیم بدون کمک و یاری شان هیچ کاری از پیش ببریم. وی به طریق اولی ادبیات و فرهنگ ارمنی را تحت تاثیر ادب ایرانی دانسته و می افزاید بدون شناخت ادبیات ایرانی درک درست ادبیات کلاسیک ارمنی امکان پذیر نیست. تاثیر پذیری گوته از حافظ در عرصه ادبیات جهانی و تاثیر شگرف رباعیات خیام بر تومانیان ارمنی از نمونه های ذکر شده توسط کوزمویان است.
آناهید وارطانیان و وارطان میرزویان نیز به ترتیب از اشتراکات ادبی و هنری ایرانیان و ارمنیان می گویند و میرزویان سخن را به تاثیرپذیری شدید مینیاتور ارمنی از نگارگری ایرانی می کشاند. استاد عبدالملکیان شعری از خود می خواند و جهانگیریان نیز بر وجد و شگفتی خود از حضور در این جلسه ی پربار و ادبی تاکید کرده و اظهار امیدواری می نماید با تداوم این گونه برنامه ها ارتباطات نویسندگان و هنرمندان دو کشور بیش از پیش گسترش یابد. آویک ایساهاکیان از ادوارد حق وردیان که یکی از بهانه های برگزاری این نشست بزرگداشت وی بود می خواهد تا رشته ی سخن را در دست گیرد که حق وردیان با ابراز ناخشنودی از نحوه ی اجرای برنامه و در حاشیه قرار گرفتن اصل برنامه که بزرگداشت وی بوده است از ایراد هر سخنی خودداری می کند. کار دارد به جاهای باریک می کشد و نمونه ای از اختلافات سلیقه ای در عرصه فعالیت های ادبی بروز و ظهور خود را به تمامی نشان می دهد که با پادرمیانی شکیبا تجلیل از وی به اهدای هدیه ای ایرانی و لوح تقدیر رایزنی فرهنگی کشورمان خلاصه می شود. واقعه ای که البته می توانست با مدیریت و هدایت بهتر آویک ایساهاکیان روی ندهد.شکیبا البته در سخنرانی خود پس از تشکر از رئیس انستیتو ادبیات به اهمیت ترجمه درست آثار و متون ادبی در تعامل سازنده ی فرهنگی و ادبی ملت ها اشاره می کند و حق وردیان را به سبب آثار ارزشمندی که از ادبیات فارسی به ارمنی برگردانده است یکی از خادمان برجسته فرهنگ و ادب دو ملت می خواند.
پس از پایان نشست با حضور در دفتر مجله ی آغبیور (به معنای چشمه ) که با سابقه ی  هشتاد ساله قدیمی ترین نشریه ی کودکان ارمنستان است با سردیبر و کارکنان این مجله آشنا می شویم. تادئوس دونویان نویسنده معروف ارمنی با مدیریت خوب این مجله توانسته است آن را به نشریه ای محبوب کودکان ارمنستان تبدیل کند. یوسفی و جهانگیریان به سبب اقتضای پیشه ی خود سوالاتی می پرسند و پاسخ را از حق وردیان و دونویان می گیرند. انتشار یکی دیگر از ویژه نامه های ادبیات کودک ایران دستاورد مهم این جلسه ی کوتاه و در عین حال سازنده است.
ناهار باز مهمان منزل شکیبا هستیم که این بار حق وردیان را هم به خوان نعمت خود فراخوانده است. طرح موضوع همکاری حق وردیان با پاراجانوف از سوی من دستمایه ی طنزهای خاص استاد عبدالملکیان می شود و ضیافت ناهار را به مجلسی شاد و سرشار از طنازی و بذله گویی مبدل می کند.
از منزل شکیبا عازم نگارخانه ی ملی ارمنستان می شویم که با ابهت و شکوه خود در ضلع شمالی میدان جمهوری خودنمایی می کند. موزه ای در هشت طبقه و در بر دارنده ی آثار نفیس نقاشی که بر حسب کشور طبقه بندی شده و هرکدام در سالنی جدا علاقمندان هنر نقاشی را به خود فرا می خواند. تمام هشت طبقه را به سرعت در می نوردیم و آشخن صبورانه همراه ماست. هم او که سلاست پارسی گویی اش و حتی تسلط مثال زدنی اش بر ضرب المثل ها و اصطلاحات تهرانی اعجاب دوستانمان را بر می انگیزد و به سختی می توان به آن ها باوراند که وی ارمنی زاده ای است بدون هیچگونه ارتباط و حضور در ایران (جز مدت محدود دانش افزایی ) و تمام دانش و تسلطش به زبان فارسی را در ایروان کسب کرده و مدیون استعداد و قابلیت شخصی خود است. علاوه بر سالن های هنر روسیه ، فرانسه ، ارمنستان و... اطاق ایران در موزه ملی ارمنستان که حاصل تلاش رایزنی فرهنگی کشورمان در ارمنستان است نیز مورد بازدید دوستان قرار می گیرد.استاد عبدالملکیان نیمه های مسیر به قصد استراحت عازم هتل که نزدیک موزه است می شود  و ما خستگی ناپذیر تمام نگارخانه را در می نوردیم.
تا ساعت 7 که به اهتمام آشخن برنامه حضور در تئاتر کامرائین را داریم فرصت استراحت در هتل فراهم می شود. در محل هتل قرار ملاقاتی از پیش با آبکار آپینیان روشنفکر معروف ارمنی ، رئیس آکادمی بین المللی هنر های زیبای ارمنستان و رئیس پیشین کانون نویسندگان ارمنستان  دارم. با اندکی تاخیر به میعادگاه می رسد و دیداری تازه می شود. آبکار از جمله مخالفان سرسخت لئون آنانیان رئیس کانون نویسندگان ارمنستان است که زیاده روی های وی در مخالفت با وی ،  او را تا حدودی در جمع اهل ادب کشورش منزوی کرده است. هوانس گریگوریان می گفت یک شماره کامل از مجله خود موسوم به نور دار (قرن جدید ) را به نقد و ذم لئون آنانیان اختصاص داده است. صرف نظر از هر نقد و نظری که نسبت به شیوه ی مواجهه ی آپینیان با کانون نویسندگان ارمنستان وجود دارد از تاثیر شخصیت ادبی وی و بیش از آن صمیمیت و مهربانی زائدالوصفش نمی توان گذشت. علاقه و اهتمام او به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی نیز بر کسی پوشیده نیست و ترجمه و چاپ هامون و دریا اثر زیبا و شاعرانه ی عباس جهانگیریان حاصل تلاش و همت اوست.
حضور در تئاتر کامرائین و تماشای کاری مدرن از اصحاب تئاتر و نمایش ارمنستان شبی خاطره انگیز را برایمان رقم می زند. شبی که با شام به یادماندنی در پیتزا De Roma  در نزدیکی میدان جمهوری ادامه می یابد و دقت و وسواس آشخن در سفارش غذای حلال و راهنمایی دقیق دوستان بر سر میز سالاد که بدون گوشت بودن یا نبودن آن ها را به دقت و با تاکید یادآور می شد به نکته پردازی استاد عبدالملکیان منجر می شود. استاد این همه دقت و وسواس از سوی مترجم ارمنی رایزنی را دست مایه طنز های شیرین و ویژه ی خود قرار می دهد و پست و مقام های نظارتی و ارزشی است که از سوی عبدالملکیان به وی پیشنهاد می شود. پیاده روی طولانی در شهر و گردش در خیابان های اطراف میدان جمهوری تا پاسی از شب ادامه دارد. چهره ی شهر به سرعت در حال تغییر است. پیش از این این حد از تغییر را در تفلیس دیده بودم ولی انگار ایروان چیزی از تفلیس کم نمی آورد. آنچه به شدت به چشم می آید حضور موقر و قدرتمند روس ها در همه ی شئون اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ارمنستان است. خانه ی مسکو با ابهت و شکوهی ویژه چشم ها را خیره می کند و تسلط شبه انحصاری روس ها بر ارکان مهم اقتصادی کشور بیش از پیش به چشم می آید. روس ها بر اهمیت تنها متحد استراتژیک خود در جنوب قفقاز به خوبی واقفند و تحکیم مناسبات خود در همه ی ابعاد را با این متحد در دستور کار خود قرار داده اند.

در همين رابطه :
منبع: ايراس
بخش اول پل ادبي...

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٦٤٥٧
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.