هنرمند بايد بزايد! چند سالي يكبار. به همين ساده گي. ناقص يا سالم. بايستي بزايد. كسي، چيزي، طبيعي يا مصنوعي، آبستنش كند و بعد هم بنشيند چند ماهي و عاقبت هم بزايد. روحالقدس باشد، زعفرِ جني يا خودٍ ابليس! از كسي بايد آبستن شود. در اين مملكت، اصلِ گرفتاري آبستنيِ هنرمند است. ما نه از ابليس آبستن ميشويم نه از روحالقدس. و بنا بر همين متاعمان بيمشتري ميماند كه گفته بود متاعِ كفر و دين بيمشتري نيست...
هنرمند آبستن ميشود از فلان مسوولِ ابله فرهنگي كه مقامش را رسما به مبلغِ 190 ميليون تومان از كيسهي بيتالمال خريداري كرده است و دم به دم هم توي رسانه از خدا و پيامبر و دين و اسلام دم ميزند. هنرمند آبستن ميشود از فلان منافقِ تواب و بهمان پاكسازيشدهي لچك به سر كه داستان رزمندهي جنگ را ضدجنگ ميداند. هنرمند آبستن ميشود از فلان آدم رياكار، بهمان آدم نامرد... با اين آبستنيها اثرِ خوب خلق نميشود. ولو اين كه بهترين قابله را داشته باشي و اتاقِ زايمانت هم استريليزه شده باشد و صابون حمامِ زايمانت هم پركينز باشد...