4
کانال نگاهی نو به احمدینژاد
پاسخی به رضا امیر خانی و حمله اش به منتقدانِ هاشمی!
رضا امیرخانی نویسنده ی رمانِ خوب و موفقِ "منِ او" و رمان های بَد و ناموفقِ "بی وتن" و "قیدار" در برنامه ای تلویزیونی ضمن تمجیدی ملال آور و کلیشه ای از آقای هاشمی (شبیهِ بقیه ی تمجیدهای دیگرِ این روزها) به منتقدانِ آقای هاشمی حملات تندی کرد؛
امیرخانی جنس و ماهیتِ مخالفت با هاشمی را کودکانه توصیف کرد و ادعا کرد هاشمی همیشه بزرگ منشانه، واردِ این بازیِ کودکانه نشد؛ "از راههای کودکانه میخواستند با وی روبهرو شوند، در حالی که او به شدت از رفتارهای کودکانه پرهیز میکرد!"
او در این گفتگوی تلویزیونی گفت که اولین بار هاشمی را در هفده سالگی دید و آخرین بار همین چند ماه پیش در کاخ مرمر؛
امیرخانی هم چنین به دیداری با هاشمی اشاره کرد که بر سر سفره ی افطاری رخ داد و او از آقای هاشمی خواست که آرمان و راه و جهان بینی امام راحل از سوی هاشمی تبیین شود و از او خواست روز قدس در نماز جمعه به درستی معرفی شود؛ " روز قدس دستاورد امام (ره) است. او گفت من که نمیتوانم خطبه بخوانم. به او گفتم همانطور که شما رییس جمهور نشدید اما کسی را که میخواستید رییسجمهور کردید، کاری کنید که حرف امام باقی بماند و خطبههای خوبی در این روز شنیده شود، زیرا حضور شما در آن نماز باعث میشود تا ما نیز ترغیب شویم و به خط امام بازگردیم! "
و اما چند نکته؛
۱. جناب آقای امیرخانی عزیز، در تمامِ چهار سالِ گذشته حداقل، هفته ای نبود و دیداری نبود و جلسه ای نبود که در آن آقای هاشمی به تصریح یا کنایه به آقای احمدی نژاد حمله نکند، جملات متعددِ بسیار عجیب و غریب و بسیار توهین آمیزی از ایشان علیه آقای احمدی نژاد در رسانه ها منتشر و ثبت شده است؛ از جمله در پایگاه اطلاع رسانی خودِ آقای هاشمی!
این در حالی ست که محمود احمدی نژاد حتا یک بار و محض رضای خدا حتا یک بار جوابِ آن مرحوم را نداد.
ببخشید کدام آقای هاشمی منظورتان است که جوابِ منتقدان را نمی داد؟! همین هاشمی که همه می شناسیم یا دارید درباره فرد دیگری سخن می گویید؟! یا کلا شوخی تان گرفته است؟! چند جمله ی تحقیر آمیز و سرشار از کنایه و توهین از ایشان علیه منتقدانش می خواهید مثال بياورم برای تان؟!
۲. شما اما دست بر قضا، بر خلافِ خیلی از دورویان و ریاکاران، که پس از مرگ آقای هاشمی ناگهان و یک شبه ثناگویش شدند، همیشه و قبل از وفاتِ آقای هاشمی هم طرفدارِ او بودید، این را در چند دیدار حضوری و گفتگوهای تلفنی مان، و در خلالِ چند بحثی که داشته ايم، طی سال های گذشته همیشه شاهد بوده ام، دفاع شما از او قابل درک است؛ رضا امیرخانی هیچ شبی سرِ گرسنه بر بالین نگذاشت، رضا امیرخانی هیچ گاه در اضطراب و تشویش برای پیدا کردنِ شغلی مو سفید نکرد و تا صبح در اتاقش راه نرفت، امیرخانی هیچ گاه روی موکت خانه زیر سقف سوراخِ خانه شان کاسه نگذاشت تا آب باران درونِ آن چکه کند، هیچ گاه آب سرد زمستانی درون چکمه ی پاره اش نرفت، امیرخانی اساسا نمی تواند درک کند نگهبانی در برجک نگهبانی در سرمایِ زیر صفر یعنی چه!
او درست در روزهایی که جوانان کشور هم کار می کردند و هم درس می خواندند و باز به خرج زندگی شان نمی رسیدند، در محضر آقای هاشمی بود و آنقدر بود تا همین چند ماه پیش در کاخ مرمر!
امیرخانی و هاشمی هر دو بر این باور بودند که امام را می شود در کاخ مرمر تبیین کرد و این همه ی تفاوت ما با امیرخانی هاست...
امیرخانی می تواند و اجازه دارد در تلویزیون دقایقی طولانی بنشیند و منتقدانش را کودک بخواند، اما رمان نویس دیگری که با او و تبیین امام در کاخ مرمر مخالف است این حق و فرصت را ندارد و این است اختلاف نگاه ما با امیرخانی ها!
به امیرخانی ها حق ها و فرصت های فراوانی هبه شد که از سایر جوانان دریغ شد و این است راز شیفتگی او به مردی که نمادِ مناسبات حاکم بر کشور و همه ی این تبعیض ها طی چهار دهه گذشته بود ...
راستی آقای امیرخانی، در دولت قبل و برای آن که از صفِ بلندِ سنگ اندازان به دولت عقب نمانيد "نفحات نفت" را خیلی با شتاب و هول نوشتید، مشکلاتی که در آن کتاب به آن اشاره کردید بحمدالله حل شد یا نه مساله فقط مربوط به کاخ مرمر بود؟!
ارادتمند؛ کمال رستمعلی 🌿
@rostamali
----------
@negahi_no_be_ahmadinejad