رضا اميرخاني: آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(53) <font size="1">+ما با قیدار نسبت داریم1059+سی چهل کیلو گوشت و دنبه1053+ارباب عالم یکی است(پیش‌نهاد نوروزی خبرگزاری مهر)1052+آشفتگی کتابخانه ملی در ثبت قیدار!1050+چند نفر را از روی جلدشان قضاوت کرده‌ام؟1049+گند زدی سرت را بالا بگیر!1046+پرفروش‌های نود و سه1044</font>

بعضی وقتا آدم میگه مرد باید مثل مرد داستان قیدار باشه که مرد باشه.اصلا هست؟!

:::::خیلی ساله کتاب قیدار امیر خوانی را نخوندم .باید یه بار دیگه بخونمش.

1052
خبرگزاری مهر: روایتی از آراستن گوهر تنهایی/ ارباب عالم فقط یکی است

خوانش قیدار در تعطیلات نوروزی پیشنهادی است برای آنها که سعی دارند در فرصت تعطیلات فرصت تنهایی خویش را به زیبایی بیارایند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: «این کتاب نوشته نشد تا نامی از قیدار باقی بماند...که خوشا گم نامان! نوشته شد تا اگر روزی در خیابان بودی و راه می رفتید و گرفتار پنطی و نامرد شدید، امیدتان ناامید شد، بعد یکهو پیش پایتان پیکانی یا بنزی ترمز شد و ماردی چهارشانه با موهای جوگندمی پیاده شد... نوشته شد تا اگر روزی در بایان بنزین تمام کرده بوددی و امیدتان ناامید شده بود، بعد جیپ شهبازی با هامر اچ دویی ایستاد و از سمت شاگرد زنی شلنگ و چهار لیتری داد دستتان از باکش بنزین بکشید... نوتشه شد تا اکر روز در هر گوشه ای از این عالم، مردی دیدی که دوان دوان یا لنگ لنگان از دوردست می آمد... تمام قد از جا بلند شوید و دست به سینه بگذارید...تا در افق دور شود...با گام هایی که هر کدام به قاعده یک آسمان است.»

آخرین رمان رضا امیرخانی با این جملات به پایان می‌رسد. جملاتی که خودش آغازی است برای پایان دادن به یک رمان.

ینها جملات پایانی آخرین رمانی است که از انتشار آن نزدیک به سه سال می‌گذرد اما هنوز می‌شود برای خواندنش و پیشنهاد دادنش خیلی راحت دست به کار شد. قیدار بیشتر از اینکه بخواهد در کشاکش داستانش کسی را اسیر خود کند با کلمات و اصطلاحاتش او را پیش پای خودش می نشاند و بعد ذره ذره گمش می‌کند در دنیایی از رفتارها و کنش هایی که ته ذهن و خاطره او و بسیاری چون او، کلید واژه هایی از آن همواره بوده هست.

بی شک این رضا امیرخانی است که باید بگوید داستانش بر اساس چه استنادی نوشته شده است و آدم های عجیب و نایابش را از کجا پیدا کرده است - هر چند که در ابتدای رمانش گفته است که تشابه اسامی تنها و تنها تشابه است و نه هیچ چیز دیگر - اما با این حال قیدار او در قامت رمان، واکاوی تمامی گمگشتگی های چند نسل از انسانی است که زندگی و حیات خاکی‌اش را در لایه لایه باور اعتقادات دینی‌اش ساخته است و البته به شکلی ظریف نشان می‌دهد که چگونه در یک تحول، انسان از وجوه و جلوه زیستی آرمانی‌اش می‌تواند به پستی نیز سوق پیدا کند.

قیدار رمان جلوه گری صفات انسانی است. رمان عاشقی، حیرانی، جوانمردی، فتوت، اقتدا به پیشوا، جستجوگری، شجاعت و صفات دیگری که خیلی از آنها را تنها و تنها می‌توان با خوانش زیر دندانها مزه مزه کرد.
...

مسعود یارضوی-فروردین94
آن را هم ظاهراً عده‌اي بدسليقه مي‌خواهند با پول و كوسه و تمام شدن كپسول هوا! از من بگيرند...خير نبينيد به حق سيد گلپاي قيدار اميرخاني.
===================================

1050
خبرگزاری فارس: آشفتگی غیرقابل قبول در اطلاعات وب‌سایت کتابخانه ملی
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940115000520
...-اسفند93

ولی با این حال ما همین روش را پیش گرفتیم ولی مسئله به همین جا ختم نمی‌شود. متاسفانه اطلاعاتی که سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به کاربر می‌دهد، در فرمت کاملا منظمی مدون نشده و گاه دارای غلط‎های نوشتاری است. به عنوان نمونه در اطلاعات شناسنامه‌ای کتاب، عنوان و نام پدیدآور را در کنار هم نشان می‌دهد و متاسفانه برای برای نام پدید آورنده و مترجم(ها) هیچ الگوی ثابتی را در پیش نگرفته است.

نمونه‌های زیر را که از کتاب‌های مختلف جمع‌آوری شده است را ملاحظه کنید:

دیوانه‌ای در قفس ماند(ترجیحا): قیدار
http://marriam.blogfa.com/post-573.aspx
...-اسفند93
نمایشگاه کتاب دو سال پیش بود.

با خوندن آشفتدو سه تا نقد و کم ی پرس و جو و البته دیدن فروش کتاب قیدار رضا امیرخانی تو نمایشگاه, منم وسوه شدم و این کتاب را به عنوان اولین تجربه از سبک نوشتار امیرخانی خریدم.

تو همون هفته ی اول کتاب را دستم گرفتم اما 20 صغحه را بیشتر جلو نرفتم, گفتم شاید به خاطر حس و حالمه که این کتاب به دلم نمی شینه وگرنه اون همه توصیه به خوندن و اون خیل عظیم خریداران ش معنای متفاوت تری داشته لابد!

یک ماه و خورده ای گذشت و دوباره رفتم سراغش , این بار , باز هم همون 20 صفحه اول را خوندم و نه بیشتر, از دیدن کتابی که نمی تونم بهش حسی پیدا کنم تو قفسه ی کتابهام همیشه اذیت می شدم, برای همین این کتاب رفت پیش کسی که می تونست باهاش ارتباط برقرا کنه.

دو سال و خورده ای از اون زمان گذشت و من هنوز نسبت به امیرخانی و قلم اش جبهه گیری داشتم, "ارمیا" و "من او" چند وقتی بود که دست نخورده گوشه ی یکی از قفسه های کتابها افتاده بودند.

تا 7-8 روز پیش که به توصیه ی دوستی, تصمیم گرفتم امیرخانی خوانی را شروع کنم و برای همین رفتم سراغ ارمیا.

از امروز صبح که تقریبا استارتش خورده می بینم که روایت روان ش راحت جلوم می بره. هنوز برای قضاوت برای رد و قبولش زوده , ولی

دارم فکر می کنم, این رفتار را چند بار تو زندگیم تکرار کردم؟

چند تا آدم را با عنوان روی جلد شون قضاوت کردم؟

چند نفر, با ورق زدن 20 صفحه از زندگی شون برای ابد طرد شدن؟

کاشکی تو این دنیای نسبی, بدونیم با خوندن چند صفحه از زندگی آدمها حکم قطعی دادن به برائت یا مجرم بودن شون, اونم با با جهل ی که گریبانگیر همه مون هست دور از انصافه و قضاوت آدمها در حیطه اختیاراتمون نیست.
===================================

http://kolash.blog.ir/1393/12/22/%D8%B3%D9%86%DA%AF-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86-1
...-اسفند93
هر وقت یه گند جدیدی بالا آوردی و حال ملت رو بیشتر از گذشته ، از خودت به هم زدی ، اصلا فکر نکن خبریه ها ؟! سرت رو با شجاعت بالا بگیر و جملات قیدار رو باز زمزمه کن :
مرحله ی اول خوشنامیه
از خوش نامی به بد نامی رسیدن مرحله ی دومه
مرحله ی آخر گمنامیه ، طوبی للغرباء

رو که نیست هزار ماشاءالله !

1045
خبرگزاری فارس: زیر بازارچه کتاب/ هفته سوم اسفند ۹۳

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931223000100
...-اسفند93
شازده کوچولو، محله گمشده، خیابان بوتیک‌های خاموش، پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد، کمی دیرتر، طوفان دیگری در راه است، مرد ناتمام، قیدار، ابن‌مشغله، ته خیار، یک عاشقانه آرام، سووشون، گرگ‌سالی، آبنبات هل‌دار، اتحادیه ابلهان و ... از جمله آثاری است که در این هفته در میان پرفروش‌ها دیده می‌شود. البته نباید فراموش کرد که ادبیات داستانی جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها است اما در این هفته این میزان با رشد چشمگیری روبرو بوده است.

1044
نسیم: ۴۸ کتاب داستانی که در سال ۹۳ جیب بازار نشر را پرسود کردند
http://www.nasimonline.ir/detail/News/987773/168
...-اسفند93

گروه فرهنگی «نسیم»؛ حوزه ادبیات داستانی همیشه در بین حوزه های دیگر بخش کتاب بسیار مورد استقبال بوده است و عاشقان همیشگی کتاب به دنبال این هستند که نویسنده محبوب شان چه کتابی را چاپ کرده است.

سال 93 برای اهالی نشر شاید نسبت به سال قبل تلاطم کمتری داشت و اوضاع خرید کتاب از سمت مردم با توجه به ثبات قیمت کاغذ بهتر شد؛ البته از این مسئله هم نباید غافل شد که تبلیغات تلویزیونی و برنامه هایی که از سوی صداوسیما برای بحث کتابخوانی در نظر گرفته شده در این موضوع تاثیرگذار بوده است.

در این گزارش به سراغ 16 ناشر فعال در این حوزه رفتیم و از آنها سه کتاب پرفروش شان در حوزه ادبیات داستانی و خاطره را جویا شدیم نکته جالب در فروش این کتاب ها این بود که گاهی فوت یک نویسنده و یا حتی جایزه نوبل گرفتن یک کتاب باعث می شد تا کتابی پرفروش باشد.

ارمیاا نخستین اثر بلند این نویسنده است که در حوزهٔ ادبیات مقاومت نوشته شده‌است.

ارمیا که اهل شمال شهر تهران است در جبههٔ جنگ حضور می‌یابد و در آنجا دوستش، مصطفی، را بر اثر انفجار در سنگر از دست می‌دهد. ارمیا متحول می‌شود و حتی پس از پایان جنگ و بازگشت به تهران هم نمی‌تواند از فکر جبهه و جنگ بیرون بیاید. او در ادامهٔ سیر و سلوک عرفانی‌اش به جنگل‌های شمال می‌رود تا اینکه خبر رحلت امام خمینی را می‌شنود . . .

منِ او در سال ۱۳۷۸ منتشر شد؛ داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع می‌کند و در خلال داستان از راهنمایی‌های درویشی مصطفی نام، از سلسله‌ای نامعلوم کمک می گیرد که ...

قیدار در سال 91 چاپ و منتشر شد؛ داستان قیدار درباره یک گاراژدار در تهران دهه 50 شمسی است که نام او و کامیون‌هایش در تمام جاده‌های ایران و میان رانندگان شناخته شده است. از سوی دیگر مرام و مسلک رفتاری قیدار نیز در میان تمام افرادی که با او در ارتباط هستند به نوعی زبانزد است، اما در طول داستان با مجموعه وقایعی که برای وی رخ می‌دهد، قیدار به سمت نوعی تکامل و بازتعریف از خود دست پیدا می‌کند.

1043
پایگاه ادبی حبیب: داستانی دیروزی با شخصیت‌های امروزی
http://habibghanipoor.com/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1/
مصاحبه جناب قربانی به همراه دوستان-اسفند 93

«قیدار» به دنبال ساخت یک شبکه شیعی است/ تصویری از جامعه آرمانی
این مصاحبه عینا در سایت ارمیا کار شده است.

1042
منتظر طلوع: به نام...
http://montazer-tolue.blogfa.com/post-383.aspx
سعید تاج محمدی-اسفند93

کتاب های خیلی خوبی این مدت خوندم. از رمان بسیار خوب قیدار نوشته ی رضا امیرخانی تا یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی و الان هم صد سال تنهایی مارکز و بزودی جنگ و صلح تولستوی! کلا رمان رو قراره مدتی بیشتر بخونم.
====================================

عصفوره-مهر93
آن موقع تازه قیدار رضا امیرخانی را تمام کرده بودم.به بچه های سرویس گفتم از این به بعد پیش خودمان قیدار صدایش کنیم.تقریبا از آن پس به این نام شناخته شد و بچه های دیگر مدرسه هم به ما می گفتند:قیدار نیومده؟! بر عکس ابهت ظاهری اش خیلی مهربان و خوش قلب است.آن روز خیلی اتفاقی عکس روی نمایشگر بزرگ گوشی اش را دیدم.عکس دوتا چشم دخترانه بود.از آن به بعد هر وقت گوشی اش را بر می دارد یاد "چشمهایش" بزرگ علوی می افتم.